عهده داری

/~ohdedAri/

معنی انگلیسی:
charge, responsibility, incumbency

لغت نامه دهخدا

عهده داری. [ ع ُ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) به عهده داشتن و تعهد. ( فرهنگ فارسی معین ). تقبل.پذیرفتاری. تاوان داری. || ضمان. ضمانت.

فرهنگ فارسی

به عهده داشتن تعهد .

مترادف ها

charge (اسم)
حمله، مسئولیت، اتهام، بار، تصدی، وزن، هزینه، عهده، خرج، مطالبه، مطالبه هزینه، عهده داری

incumbency (اسم)
وظیفه، تصدی، عهده داری، وجوب، لزوم

پیشنهاد کاربران

بپرس