عهده داری. [ ع ُ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) به عهده داشتن و تعهد. ( فرهنگ فارسی معین ). تقبل.پذیرفتاری. تاوان داری. || ضمان. ضمانت.
charge (اسم)حمله، مسئولیت، اتهام، بار، تصدی، وزن، هزینه، عهده، خرج، مطالبه، مطالبه هزینه، عهده داریincumbency (اسم)وظیفه، تصدی، عهده داری، وجوب، لزوم