عهده دار. [ ع ُ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) آنکه امری را بگردن گرفته است. ( فرهنگ فارسی معین ). متعهد. متولی. پذیرفتار. پذرفتار. متقبل. || صاحب شغل و دارای مأموریت و صاحب منصب و سرکار. ( ناظم الاطباء ). || معاهده کننده و جمعکننده و جمعدار. || ضمانت کننده مال الاجاره. ( از ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه امری را بگردن گرفته متعهد : فرماندهی سپاه را خود عهده دار شد .
فرهنگ عمید
عهده دارنده، برعهده دارنده، آن که امری را به گردن گرفته، متعهد.
فرهنگستان زبان و ادب
{owner} [مدیریت-مدیریت پروژه] کسی که مسئولیت اصلی و مشخصی را در یک فرایند یا طرح یا پروژه بر عهده دارد