عهدنا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عَهِدْنَا: عهد بستیم
معنی أَحَدَنَا: یکی از ما
معنی عَزْمِ: تصمیم جدی و عقد قلب است بر اینکه فعلی را انجام دهی ، و یا حکمی را تثبیت کنی ، بطوری که دیگر در اعمال آن تصمیم و تاثیرش هیچ سستی و وهن باقی نماند ، مگر آنکه به کلی از آن تصمیم صرف نظر کنی ، به این معنا که عاملی باعث شود به کلی تصمیم شما باطل گردد (معن...
ریشه کلمه:
عهد (۴۶ بار)
نا (۱۱۸۲ بار)

نگهداری و مراعات پی در پی در شی‏ء. پیمان را از آن جهت عهد گویند که مراعات آن لازم است (راغب) در اقرب الموارد گوید:«عهد فلان...الشی‏ء» یعنی آن را پی در پی نگهداری و مراعات کرد و به قولی اصل آن نگهداری و مراعات است سپس در پیمان که مراعات آن لازم است بکار رفته. . پس اصل عهد نگهداری و مراعات است. و پیمان را از جهت لازم المراعاة بودن عهد گفته‏اند و اگر به معنی امر و توصیه و غیره آید از جهت لازم الحفظ بودن است مثلا در آیه . «عَهِدْنا»به معنی دستور دادیم و امر کردیم است ولی چون دستور اکید و لازم المراعاة است لذا با «عَهِدْنا» تعبیر آورده شده همچنین در آیه . که به معنی توصیه لازم الحفظ است. معاهده: با همدیگر پیمان بستن پیمانیکه لازم المراعاة است. نحو . معاهده گاهی به معنی مبالغه آید چنانکه در«اخذ- مؤاخذه» گذشت مثل . پیداست که «عاهد» در آیه پیمان شدید را می‏رساند زیرا عهد یک طرفی و فقط از جانب بنده است. اینک به بعضی از آیات اشاره می‏شود: 1- . به نظر می‏آید مراد از«بِما عَهِدَ عِنْدَکَ» آن است که خدا به موسی وعده کرده بود که در صورت آمدن رجز(طوفان،جراد،قمّل و...) اگر فرعونیان ایمان آورند عذاب برداشته خواهد شد و موسی این وعده را به فرعونیان فرموده بود. لذا گفتند: ای موسی پروردگارت راباآن وعده که به تو داده بخوان اگر عذاب را از بین بردی حتماًبه تو ایمان می‏آوریم. نظیر آن، آیه دیگری است که فرموده . 2- . تعبیر «عَهْدَاللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ» در آیات دیگر نیز آمده است میثاق گرچه به معنی پیمان اکید و مایوثق به آمده ولی مانعی ندارد که مصدر میمی هم باشد چنانکه در جوامع الجامع اشاره کرده «میثاق» در آیه فوق مصدر و به معنی محکم کردن یا محکم شدن است. به نظر می‏آید مراد از عهداللَّه هدایت تکوینی باشد که در وجود هر فرد به ودیعه گذاشته شده و مراد از میثاق عهد محکم شدن آن به وسیله انبیاء و اوصیاء باشد یعنی فاسقین کسانی‏اند که هدایت تکوینی و درک فطری خود را پس از آنکه بوسیله انبیاء محکم شده، می‏شکنند، آنوقت «یَقْطَعُونَ وَ یُفْسِدُونَ» بیان نقض عهد است «میثاق» را می‏شود مصدر از برای فاعل گرفت و فاعلش خداست و نیز جایز است که از برای مفعول باشد چنانکه همانطور ترجمه شد. ناگفته نماند: همه مردم از هدایت تکوینی برخوردارند . و انبیاء برای میثاق و تقویت همان فطرت آمده‏اند. 3- . در مجمع «عهد» را وفا به عهد معنی کرده و فرموده: گویند «فُلانٌ لاعَهْدَ لَهُ» یعنی به عهد وفا نمی‏کند. اهل لغت «وفا» را از معانی عهد شمرده‏اند. به نظر من مراد از عهد معنای اوّلی آن است که نگهداری و مراعات شی‏ء باشد یعنی: ما در آنها نسبت به آیات خود مراعاتی نیافتیم که به آیات ما اهمیت بدهند و اعتنائی داشته باشند مثل . مسلّم است که پس از «یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی قُلُوبِ الْکافِرینَ» دیگر در کافر اعتنائی به آیات خدا نخواهد بود. وخلاصه عهد در آیه فوق در جای «عزم» است که درباره آدم آمده: . 4- . در اینگونه آیات ظاهراًمراد از «عهداللَّه» پیمان و سوگندی است که شخص بر خود لازم می‏کند و چون یک طرف پیمان و سوگند خداست لذا عهداللَّه تعبیر آمده. بهترین دلیل مطلب ذیل آیه است که فرموده: «وَ لاتَنْقُضُوا الْاَیْمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهُ عَلَیْکُمْ کَفیلاً...». عهد ابراهیم علیه‏السلام‏ . مقصود از امامت در این آیه چیست؟ مقصود از امامت به نظر من بقاء شریعت است و مقتدا بودن ابراهیم «علیه‏السلام» از همین جهت می‏باشد. مثلا می‏گوئیم: گاندی امام هند است یعنی مردم حتی پس از مرگ او طبق نقشه‏ها و رهبری‏های او عمل می‏کنند راه او و مرام او در میان مردم هند باقی است. و می‏گوئیم بطلمیوس امام هیئت نیست زیرا گفته‏های او به صورت افسانه درآمده و علم خلاف آن را اثبات کرده است. اکنون می‏رسیم به آیه: 1- مراد از ابتلاء به کلمات ظاهراً قربانی اسمعیل است که درباره آن آمده . همچنین اسکان دادن خانواده‏اش در سرزمین مکّه با آنکه در آنجا از آبادی خبری نبود: . ایضاً شکستن بت‏های بابل که در نتیجه به آتش انداخته شد و غیر آنها. در مجمع گوید از امام صادق «علیه‏السلام» روایت شده که ابتلاء به کلمات ذبح اسمعیل است. 2- مراد از «اَتَمَّهُنَّ» آن است که ابراهیم «علیه‏السلام» از عهده آنها برآمد و مطابق رضای خدا به انجام برد و چون آن حضرت به هنگام آن امتحان‏ها پیغمبر بود قهراً «اِنّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً» اعطاء مقام دیگری بود به آن حضرت که قبلاً نداشت علی هذا ممکن است کسی پیامبر باشد ولی امام نباشد لذا در کافی از امام باقر «علیه‏السلام» نقل شده: خدا ابراهیم «علیه‏السلام» را عبد اتخاذ کرد پیش از آنکه مبعوث گرداند و او را نبّی گردانید پیش از آنکه رسول گرداند و رسولش گردانید پیش از آنکه خلیل اتخاذ کند و خلیلش کرد پیش از آنکه امام گرداند پس چون همه اینها برای او جمع گردید -امام در اینجا مشتش را گره کرد- خدا به او گفت: «یا اِبْراهیمُ اِنّی جاعِلُکَ لِلناسِ اِماماً» از بزرگی امامت در نظرش بود که گفت «یا رَّبَّ وَ مَنْ ذُرِّیَّتی قالَ لایَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ». 3- گفتیم: مراد از امامت به نظر ما بقاء شریعت و مقتدا بودن ابراهیم «علیه‏السلام» است . «جَعَلَها» راجع به کلمه توحید و بیزاری از شرک است که از دو آیه قبل مستفاده می‏شود یعنی ابراهیم کلمه توحید را کلمه همیشگی قرار داد در فرزندان خویش. پس آنچه ابراهیم «علیه‏السلام» گذاشته همیشگی است و مرام او باقی است و او امام است النهایه در این آیه «لِلنّاس» نیست بلکه فقط «فی عَقِبِهِ» است. . این دعای ابراهیم «علیه‏السلام» و ظاهراً مراد از لسان صدق چنانکه در «لسن» خواهد آمد و المیزان گفته بقاء دعوت آن حضرت است ایضاً در آیه: . که بعد از ذکر چند نفر از پیامبران از جمله ابراهیم «علیه‏السلام» آمده است که ظاهراً مراد فقط نام نیک نیست بلکه بقاء شریعت توأم با نام نیک است. . . . . . این آیات همه دلیل‏اند بر اینکه دین قرآن، دین ابراهیم «علیه‏السلام» است پس او بر ما امام و مقتداست و ما پیرو او هستیم و اسلام دین او است که به وسیله نواده‏اش حضرت محمدبن‏عبداللَّه «صلی‏اللَّه‏علیه‏وآله» توضیح و تبیین گشته است. چنانکه نوع «علیه‏السلام» بر ابراهیم «علیه‏السلام» امام بود و آن حضرت از نوح پیروی کرده و قرآن فرماید: . در . و در سوره انبیاء پس از ذکر موسی و هارون و ابراهیم و لوط و اسحق و یعقوب فرموده . ظاهراً مراد از این امامت همان نبوّت و رسالت است به قرینه «یَهْدُونَ بِاَمْرِنا» در هر دو آیه، ولی امامت در «اِنّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً» منصبی بعد از نبوت است. 4- به طور کلی انبیاء اولواالعزم و صاحب شریعت همه امامند که به موجب آیه . در این آیه می‏بینیم دین ما همان دینی است که به نوح و رسول خدا و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم‏السلام وحی شده پس همه اینها امام و مقتدا هستند و به ترتیب امام بعد از امام می‏باشند. 5- لفظ «لِلنَّاسِ» در «اِنّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً» روشن می‏کند که آن بزرگوار برای عموم مردم پس از خود تا روز قیامت امام است. عموم «لِلنَّاسِ» مثل «عالَمین» است در: . 6- مراد از «وَ مِنْ ذُرِّیَّتی» آن است که آیا در فرزندان من هم امام خواهد بود؟ چنانکه در دعای خویش درباره ذرّیه‏اش گفته: . خداوند در جواب فقط ظالمان را اخراج کرد و فرمود «لایَنالُ عَهْدی الظَّالِمینَ» مراد از «عهد» همان امامت است که به ظالم نمی‏رسد و ظالم لیاقت امامت را ندارد آیه . می‏رساند که خواست ابراهیم در ذرّیه‏اش مورد اجابت شده به استثناء ظالمین.

پیشنهاد کاربران

بپرس