گرچه زمان عهدم بشکست من
عهد خداوند زمان نشکنم.
ناصرخسرو.
به عهد ایزدی چون من وفا کردم ندارم باک اگر تو عهد بشکستی.
ناصرخسرو.
عهد کن ار عهد تو را بشکنندتا تو مگر عهد کسی نشکنی.
ناصرخسرو.
شکستن عهد اشتر را به چه تأویل جایز شمرم. ( کلیله و دمنه ).به غمزه تو نگویم چرا شکستی عهد
که خود ز تیغ ندیده ست کس وفاداری.
رفیع لنبانی.
هست یقینت که من مهر تو را نگسلم نیست درستم که تو عهد مرا نشکنی.
خاقانی.
گفتار من یاد آیدش خون ریختن داد آیدش گر رنج من یاد آیدش عهد من آسان نشکند.
خاقانی.
از سر عجب هر زمان با خودعهد بندی که عهد ما شکنی.
خاقانی.
گر شکنی عهد الهی کنون جان تو از عهده کی آیدبرون.
نظامی.
نشکند عهد من الا سنگدل نشنود قول من الا بختیار.
سعدی.
در عهد تو ای نگار دلبندبس عهد که بشکنند و سوگند.
سعدی.
حریف عهد مودت شکست و من نشکستم خلیل بیخ ارادت برید و من نبریدم.
سعدی.
با می و معشوق چون شد عهد و پیمانم درست عهد نام نیک و زهد و توبه را خواهم شکست.
امیری لاهیجی ( از آنندراج ).