عنید

لغت نامه دهخدا

عنید. [ ع َ ] ( ع ص ) آنکه دیده و دانسته از حق برگردد. و به باطل ستیهنده و ردکننده حق را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). شخص که مخالف حق باشد و آن را دانسته رد کند. ( از اقرب الموارد ). ج ، عُنُد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || سرکش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ). || ناسازگار. ( فرهنگ فارسی معین ). || ستیزنده. ( غیاث اللغات ). ستیزه کننده. ( فرهنگ فارسی معین ). ستیزه کار. ستیزه گر. لجوج. لج باز. خیره سر. خیره چشم. عنود :
تا نداند خویش را مجرم عنید
آب از چشمش کجا داند دوید.
مولوی.

فرهنگ فارسی

۱ - ستیزه کننده . ۲ - ناسازگار . ۳ - آنکه دیده و دانسته از حق برگردد رد کننده حق . ۴ - سرکش .

فرهنگ معین

(عَ ) [ ع . ] (ص . )۱ - ستیزکننده . ۲ - ناسازگار . ۳ - رو کنندة حق .

فرهنگ عمید

۱. ستیزه کننده، ناسازگار.
۲. مخالف حق، آن که آگاهانه از حق برمی گردد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عَنِیدٍ: ستیزه جو - معاند حقّی که از روی عناد حق را مسخره میکند .
ریشه کلمه:
عند (۲۰۱ بار)

کلمه «عَنِید» در اصل از «عِند» (بر وزن رِند) به معنای سمت و ناحیه است و در اینجا به معنای انحراف و گرایش به غیر راه حق آمده است و از مادّه «عناد» به معنای تکبر، خودپسندی و عدم تسلیم در برابر حق است، و به گفته بعضی، به آن نوع مخالفت و دشمنی گفته می شود که آگاهانه صورت می گیرد، یعنی انسان حقانیت چیزی را درک کند و با آن به مخالفت برخیزد، و «ولید» در سوره «مدثّر» مصداق روشن این معنا بود.
طاغی و کسی که دانسته با حق عناد و مخالفت کند. در قاموس آمده «عَنَدَ عَنوُداً: خالَفَ الْحَقَّ وَ رَدَّهُ عارِفاً بِهِ فَهُوَ عَنیدٌ» در مجمع فرموده: عنید مبالغه عاند است و عناد آن است که دانسته و از روی تکبّر یا ستم از حق امتناع کند. . از پیامبران ،خدا نافرمانی کردند و امر هر ستمگر طاغی و ستیزه گر را اطاعت کردند. . او راجع به آیات ما مخالف و ستیزه گر بود. این کلمه در سوره ابراهیم:15 و ق:24. نیز آمده است.

پیشنهاد کاربران

سرکش
نافرمان
جنگجو
مخالف
گر نه فرزندی بلیسی ای عنید
پس به تو میراث آن سگ چون رسید
✏ �مولوی�
گردنکش

بپرس