عنگ

لغت نامه دهخدا

عنگ. [ ع َ ] ( اِ ) بانگ و نعره خر الاغ را گویند، و بعضی خر الاغ نر را عنگ میگویند که جفت خر ماده باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). خر نر و بانگ و نعره خر. ( ناظم الاطباء ) :
گوید که علک خایم ،خاید بلی چنانک
خایند علک ماده خران از خران عنگ.
سوزنی.
ندانم تا چه خواهد شد به سال بیست کاندر ده
نگوید عه اگر تا خایه بفشارد خر عنگش.
سوزنی.

فرهنگ فارسی

بانگ و نعره خر الاغ را گویند و بعضی خر الاغ نر را عنگ میگویند که جفت خر ماده باشد خر نر و بانگ و نعره خر

پیشنهاد کاربران

واژه عنگ کاملا پارسی است این واژه عنگ صد درصد پارسی است

بپرس