رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او
ز زخم ناخن چون عنکبوت اسطرلاب.
مسعودسعد.
یا هیچ عنکبوت سطرلاب کس شنیدکآب دهن تنید و از آن بند غار کرد.
خاقانی.
ماند به عنکبوت سطرلاب آفتاب زو ذره های لایتجزا برافکند.
خاقانی.
صبح چون عنکبوت اسطرلاب بر عمود زمین تنید لعاب.
نظامی.
نظرش بر فلک تنیده لعاب از دم عنکبوت اسطرلاب.
نظامی.
عنکبوتی را بر اسطرلاب نیزکو بداند بر فلک یک ذره چیز.
عطار.
مانند عنکبوت سطرلاب رخنه شداطباق عنکبوتی این دیده بی تاب ( ؟ ).
کمال الدین اسماعیل.
عنکبوت این سطرلابست و شادبی منجم در کف عام اوفتاد.
مولوی.
بر سطرلابش نقوش عنکبوت بهر اوصاف ازل دارد ثبوت.
مولوی.