عنونه

لغت نامه دهخدا

( عنونة ) عنونة. [ ع َن ْ وَ ن َ ] ( ع مص ) دیباچه کتاب نوشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). عنوان نوشتن برای کتاب و نامه. ( از اقرب الموارد ). رجوع به عِنوان شود.

پیشنهاد کاربران

همچنین عنونه به اشخاصی گفته می شه ک فاقد سلامت روحی روانی ان و تحت شرایط افتضاحی بزرگ شدن و ثبات ندارن ، تحت تاثیر حرف یه سری ک. و. ب. ز ک. ش قرار گرفته و دوست واقعیشونو ب خدا می سپرن
لازم ب ذکر است ک عنونه به گ. وه خورایی که ک. اس. ه لی. سن و همچنین سرشون تو ک. ون مردمه، هم گفته می شه ، یه نمونس همین کاربر king arwan ک. ز. خ. ل
عنونه جاست ابجی من تیمام!
عنونه به سارینا که پشت سر مردم حرف میزنه گفته میشه
عنونه به اشخاصی همچنون ساتیار ژادوگر که ادعا گاد بازی داره و از عدم سلامت روحی روان رنج میبره گفته میشود.
البرز در سریال ملکه گدایان
به زبان عربی میشود خیلی کوچک ( کوچولو =عنّونه )
کپه ای از فضولات

بپرس