عندی
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
عندی
برای من. نزد من. دارم.
عندی أخشاب کثیرة فی المخزن
۱. من نزد خود چوب بسیاری در انبار دارم.
۲. من چوب زیادی در انبار دارم.
برای من. نزد من. دارم.
عندی أخشاب کثیرة فی المخزن
۱. من نزد خود چوب بسیاری در انبار دارم.
۲. من چوب زیادی در انبار دارم.
عندی: دارم ( عندی صُداع= سردرد دارم )
نزد من ، برای من