عندل

لغت نامه دهخدا

عندل. [ ع َ دَ ] ( ع ص ) شتر کلان سر، و مذکر و مؤنث در آن یکسان است. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). شتری که سر بزرگ داشته باشد. ( از اقرب الموارد ). || بلندبالا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). طویل. ( اقرب الموارد ). ج ، عَنادل. ( ناظم الاطباء ). || سریع. ( اقرب الموارد ).

عندل. [ ع َ دَ ] ( اِخ ) موضعی است به حضرموت. ( منتهی الارب ). شهر بزرگی است در حضرموت ، و در شعر امری ءالقیس آمده است. رجوع به معجم البلدان شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس