عنجره
لغت نامه دهخدا
عنجرة. [ ع َ ج َرَ ] ( ع ص ) زن دلیر بی باک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). زن باجرأت. ( از اقرب الموارد ).
عنجرة. [ ] ( اِخ ) نام یکی از پنج در سیستان بود که غالباًآن را با غین معجمه نوشته اند. رجوع به غنجرة شود.
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید