عنبر جعد

لغت نامه دهخدا

عنبرجعد. [ عَم ْ ب َ ج َ ] ( ص مرکب ) آنکه جعدش چون عنبر باشد.دارای جعدی عنبری : لطیف اندامی ، ماهرویی ، سلسله مویی ، عنبرجعدی ، سمن خدی. ( سندبادنامه ص 259 ).

فرهنگ فارسی

آنکه جعدش چون عنبر باشد دارای جعدی عنبری : لطیف اندامی ماهرویی سلسله مویی عنبر جعدی سمن خدی

پیشنهاد کاربران

بپرس