عنبر تر. [ عَم ْ ب َ رِ ت َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عنبر تازه. || کنایه از خط و خال محبوب و معشوق باشد. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). || کنایه از زلف معشوق و محبوب باشد. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ). || عنبر ماهی. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به عنبر شود.