آنکه زلفش چو خوشه عنب است
لبش از رنگ همچو آب عنب.
فرخی.
عیب نایدبر عنب چون بود پاک و خوب و خوش گرچه از سرگین برون آید همی تاک عنب.
ناصرخسرو.
کشیده زلف گره گیر در میان دو لب چو خوشه عنب اندر میانه را عناب.
امیرمعزی.
هان ثریا نه خوشه عنب است دست برکن ز خوشه می بفشار.
خاقانی.
ترش و شیرین است مدح و قدح من تا اهل عصرازعنب می پخته سازند و ز حصرم توتیا.
خاقانی.
تیغ حصرم رنگ و بر وی دانه دانه چون عنب پخت گردون زآن عنب نقل و ز حصرم توتیا.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 27 ).
آن عرب گفتا معاذاﷲ لامن عنب خواهم نه انگور ای دغا.
مولوی.
عقل عاجز شود از خوشه زرین عنب فهم حیران شود از حقه یاقوت انار.
سعدی.
تین انجیر و عنب انگور و بادام است لوزبیشتر بخوانید ...