عنانگرای

لغت نامه دهخدا

عنانگرای. [ ع ِ گ َ / گ ِ ] ( نف مرکب ) متمایل. میل کننده. روی آورنده :
یک رکابی مپای بر سر زهد
چون شود دل عنانگرای صبوح.
خاقانی.
گشتاسب بن لهراسب... بر عزیمت تفرج و تصید به صوب کرمان عنانگرای شد. ( سمطاللاَّلی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس