عنان گسستن. [ ع ِ گ ُ س َس ْ ت َ ] ( مص مرکب ) از حرکت بازماندن. حرکت نتوانستن : بر سر کویت از درازی راه مرکب ناله را عنان بگسست.
خاقانی.
|| جلوگیری نتوانستن از سرکشی. اختیار از دست سوار گرفتن. پاره شدن عنان. مقاومت اسب در برابر سوار تا آنجا که عنان که سوار کشیده دارد تا اسب بایستد، بگسلد.