چون بدانجا رسی که نتوانی
کز طبیعت عنان بگردانی.
نظامی.
به گلزار تو چون بوی گلم کو تاب خود داری من از خود رفته باشم تا عنان رنگ گردانی.
بیدل ( از آنندراج ).
|| برگشتن و مراجعت کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) : از بیم بر خود بلرزید و در وقت عنان بگردانید. ( سندبادنامه ص 141 ).نصیب شعله ٔجواله باد خرمن من
اگر بمحض رسیدن عنان نگردانم.
صائب.