عنان زن. [ ع ِ زَ ] ( نف مرکب ) که عنان زند. که لگام و دهانه زند. || که رام و مطیع کند. که به اطاعت درآورد. که تسلیم کند : کرشمه کردنی بر دل عنان زن خمارآلوده چشمی کاروان زن.نظامی.