عمومیت

/~umumiyyat/

مترادف عمومیت: تداول، شمول، کلیت

برابر پارسی: همگانی

معنی انگلیسی:
generality, generalization, universality

لغت نامه دهخدا

عمومیت. [ ع ُ می ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) شمول. وفور. کثرت. کلیت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تعمیم . توضیح اگر از لفظ عمومی گرفته شود اشکال نخواهد داشت ولی اگر از عموم باشد اشکال ساختن مصدر از مصدر وارد خواهد بود چنان که در اسلامیت و امنیت و جدیت ولی مصادری که معنی صفتی یافته اند از این اشکال مبرا هستند .

فرهنگ معین

(عُ یَّ ) [ ازع . ] (مص جع . ) عمومی بودن ، همگانی بودن .

فرهنگ عمید

شامل همه بودن، همگانی بودن.

مترادف ها

universality (اسم)
فراگیری، جامعیت، عمومیت، عموم، کلیت، عام گرایی، اصل عمومیت

popularity (اسم)
محبوبیت، شهرت، عمومیت، معروفیت، جلب محبوبیت عامه، صیت

commonness (اسم)
پیش پا افتادگی، عمومیت

generality (اسم)
عمومیت، عموم، اصل کلی، اظهار عمومی، نکته کلی

publicity (اسم)
عمومیت، تبلیغات

فارسی به عربی

عمومیة

پیشنهاد کاربران

عمومیت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
پایرمش pāyrameŝ ( پهلوی: پایرمیشن pāyramiŝn )
دربرگیری، دربرگیرندگی
شمولیت
شاملیت
مورد شمول
مشمول
فراگرفتن. فراگیری
همه گیری/گستردگی

بپرس