عمو نوروز

دانشنامه آزاد فارسی

از محبوب ترین شخصیت ها در رایج ترین افسانه های مردم ایران. در حکایت این شخصیت که اشاره هایی نمادین به نوروز و لحظۀ تحویلِ سال در آن مشاهده می شود، آمده است که به دستورِ ننه سرما/عجوزه خانم که چشم به راهِ آمدنِ عمو نوروز (نمادِ فصلِ بهار) است، دارکوب ها و چرخ ریسک ها از برگ نورَسِ درختان و گل های تازه شکفته، برای عمو نوروز قبایی می بافند و باد و طوفان، به خانه تکانی، خانه اش را می پردازند. ننه سرما بر شکوفه ها بوسه می زند تا بشکفند و پس از شکفتن، آن ها را در گلدانی می نهد و بر سر سفرۀ هفت سین به انتظار تحویلِ سال و آمدنِ عمو نوروز می نشیند، اما پیش از حلولِ سال نو به خواب می رود و عمو نوروز می آید و می رود بی آن که ننه سرما روی او را ببیند. این قصه هرساله تکرار می شود تا روزی که عمو نوروز و ننه سرما روی یکدیگر را ببینند و دنیا به آخر برسد. عمونوروز نماد برکت است. این افسانه با اندکی تفاوت در افغانستان نیز رایج است.

پیشنهاد کاربران

شهریار، زمانی که درباره یه چیزی اطلاع نداری نظر نده حاجی فیروز در واقع خواجه پیروز بوده که یکی از ایزدان بوده پیش از ورود اسلام سیاه بود و لاغر اندام بودنش هم به این خاطر بوده که از جهان مردگان برمیگشته تا مردم رو آگاه کنه که مردگانشون شاد هستن از چهرشنبه سوری تا یکم فروردین بین مردم ظاهر میشده و یه نکته دیگه. . .
...
[مشاهده متن کامل]

چرا میگین آریایی؟ چرا میگین فرهنگ آریایی؟ این فرهنگ ایرانیه مخصوص ایرانه درسته که ما آریایی هستیم ولی ملل دیگری هم هستن که خودشون رو آریایی میدوننشما با به کاربردن واژه آریایی در این جستار در واقع دارین فرهنگ ناب ایرانی رو با بقیه ملل شریک میشین
و اما در واقع این واژه آریایی باید گفت که مطمئنا از منابع ایرانی و سنسکریت برداشته شده و شما در هیچ کجای دیگه به این واژه برنمیخورید تنها مللی که خودشون رو آریایی میدونستن پردم ایران و هند بودن جدیدا مشخص شده که آریا نام یک قوم نبوده بلکه نام مکانی بوده ( هند و ایران امروزی ) که آریایی به مردم ساکن در این سرزمین گفته میشده و جدیدا مشخص شده که هیچ مهاجرتی از سمت اروپا به ایران صورت نگرفته بلکه برعکس از ایران به اروپا بوده و نه ۳۰۰۰سال پیش بلکه بیشتر از ۱۰۰۰۰سال پیش و این دلیل تشابه ژنتیکی مردم آلمان با ایرانه
ولی دوستان به یه نکته ای دقت کنید=ملت و فرهنگ ما چقدر بزرگ و پرشکوهه که هیتلر برای اینکه آلمان رو که در اون دوره که کم از یه امپراتوری نداشت متحد کنه، در تلاش بود که به فرهنگ، نژاد و ملت ایران پیوند بزنه در صورتی که در دوره جنگ جهانی ایران نه از نظر نظامی و نه سیاسی هیچ پخی نبود که بگیم مثلا میخواسته حمایت مارو جلب کنه
پس یه نکته ای رو فراموش نکنین وقتی میخواین خودتون رو معرفی کنید، بگید من ایرانیم ( نه آریایی )
وقتی میخواید فرهنگتون رو معرفی کنید، بگید فرهنگ ایرانی نه فرهنگ آریایی
دوستان آیا ما با این تمدن بزرگی که داریم لیاقتمون نیست که به یک ابرقدرت تبدیل بشیم؟ لیاقتمون نیست دنیا دستمون باشه؟ بیاین باهم برای پیشرفت کشورمون تا اونجا که در توان داریم تلاش کنیم
زنده باد ایران

در گذر روزگاران واژگان پارسی دگرگونی های بسیار پیدا کرده و " پاپانوروز " یکی از آن واژگان است .
- در فرنگی " پاپانوئل "
- در پارسی نوین " بابانوروز "
- پس از چیرگی تازیان " ادر نوروز " یا همان عمونوروز
...
[مشاهده متن کامل]

- در روزگار دوزخین و سروری تازیان و سالهای سیاه و نژندبار " هنجی پیروز " یا همان پدیده سیاه ، چرکین و گداپیشه " حاجی فیروز " که یادآور مرگ دردناک پیروز نهاوندی سردار نیک نام ایرانی بدست پسر عمر گجستیک و آغاز روزگار دوزخین ایرانیان و مرگ شادی و شادزیستی و به پستو رانده شدن فرهنگ ناب آریایی می باشد.

نشانه های دیگر مَیزَد ( سفره ) هفت سین:
آب: مظهری برای پاکی و روشنایی - نمادی از ایزدبانو آناهیتا و ایزد ازدواج و نگهبان پیوند زناشویی: اَنیران ( اَنیرام، اَنارام، اَنَغران، اَنَغرَ رَئوچَه، گَرزمان، گَرودِمان، گَروتِمان )
...
[مشاهده متن کامل]

آیینه: مظهری برای وجدان و بازتاب اندیشه، گفتار و کردار آدمی می باشد - نمادی از ایزد پیام آور و نگهبان عهد و پیمان: سروش ( سُر ئوشه، سُر یوشه، بادران )
تخم مرغ ( تخم مرغ رنگی ) : مظهری برای تولد، زایش و منحصر به فرد بودن انسان ها - نمادی از ایزدبانو آناهیتا
قرآن ( دیوان حافظ، کتاب اوستا ) : مظهری برای گوش فرا دادن به نصیحت ها و اندرزهای خداوند و بزرگان، آرامش و سکون قلب - نمادی از ایزدبانو فرهنگ و دانش و نگهبان قلم و نویسندگان: دین ( چیستا، دینا، دیانا )
شمع: مظهری برای روشنایی و نور - نمادی از ایزد روشنایی: مِهر ( میترا )
ماهی قرمز : مظهری برای زندگی و زنده نگهداشتن سفره هفت سین - نمادی از ایزدبانو آناهیتا ( یادآوری از واژه تیشتر: کَرماهی! )
گُل سُنبُل: سَمبُلی ( فرانسوی ) برای آمدنِ بهار، جوانی، زیبایی و خوش اندامی - نمادی از ایزد سال نو: عمو نوروز ( زَروان، زُوروان )
آتشدان: مظهری برای ستایش و پرستش اهورامزدا، مظهری از گرمابخشی و بهاری شدن - نمادی از ایزد پیروزی بخش اهورایی و نگهبان آتش: آذر ( آتش )
سکه: مظهری برای دارایی، سرمایه، ثروت و پُر پول شدن - نمادی از ایزدبانو روزی دهنده و جانپاس مال و مَنال ( پول و پَله ) : اَرد ( آراد، اَردوخش، اَشی وَنگوهی، پارَند، راتا، آدا )
نُقل و شیرینی: مظهری برای شیرین کامی و خوشی - نمادی از ورود انسان ها و سال نو ( بهار ) : شیرینی عمو نوروز و آناهیتا و ایزد کامیابی و خوشبختی: وِرَهرام ( بَهرام، وِرِ ثرَغنَه )
ساعت: مظهری برای زمان و گاه - نمادی از ایزد گرداننده روزگار و نگهبان زمان: آسمان ( اَسمَن )
پرتقال و بهار نارنج در آب : مظهری برای شکوفایی و پیدایش بهار - نمادی از ایزدبانو چارپایان و پرندگان و حیوانات و نگهبان میوه ها و مُرَکّبات: گُوش ( دُرُواسپ، گِئوش، گیوش )
گلاب و بیدمِشک: مظهری برای خوشبویی و گفتار نیک - نمادی از ایزدبانو گفتارهای پسندیده و نگهبان سخنان با ارزش: مانترَه سِپَند ( مِهر اِسپَند، مار اِسپَند ) و ایزد باد و هوا: باد ( وایو، واتَه )
اِسپَند ( اِسفند ) : مظهری برای چشم زخم و گزند نخوردن، برآوردن خواسته ها و نیازها - نمادی از ایزدبانو برآوردنِ نیازها و نگهبان بلاگردان: اَشتاد ( اَرَشتات، اَرَشتی )
آجیل: مظهری برای خوار و بار و تنقلات - نمادی از ایزد خوار و بار و نگهبان فلزات گرانبها: شهریور
گندم، نان، برنج ( پلو ) : مظهری برای برکت، روزی افزونی، خوشبختی و کامیابی - نمادی از ایزد کشتزارها و نگهبان زمین: زامیاد ( کیان، فَره، خُره، رامناد، رامیاد ) به همراه آرامیس! ( خواهر آناهیتا )
سبزی: مظهری برای نوروز و تازگی، سر حالی و سر زندگی - نمادی از ایزد سال نو: عمو نوروز ( زَروان، زُوروان )
ماهی: مظهری برای روشن شدنِ حقیقت، واقعیت، رمز و راز، ماهیت و چیستی، دادگری و راستی آزمایی - نمادی از ایزد ارواح و رمز و رازها و نگهبان فَروَهَرهای پارسیان: فروردین و فرشته دادگری و نگهبان بی گناهان: رَشن ( رَشنو )
گرچه هفت سین، در کشورهای دیگر نام های گوناگونی دارد:
هفت شین: بیشتر در کشورهای همسایه ایران به این نام است؛ که منظور همان "شُوالیه یا شَهسوار" اهورامزدا است:
شمع، شیرینی، شهد ( عسل ) ، شمشاد، شربت ( شراب ) ، شقایق ( شبنم ) ، شاخه نبات ( شیر خوردنی )
بیشتر این ها ( به جزء ( جزو ) : شمع و شیرینی ) مربوط به پیمان زناشویی و ویژگی های عمو نوروز و آناهیتاست!
هفت چین: در زمان هخامنشیان؛ چون با ظرف ها و کاسه های "چینی" سفره هفت سین را می چیدند و درست می کردند، به آن هفت چین نیز می گفتند!
چرا پیش از سال نو، خانه تکانی و همه چیز را نونَوار می کنیم؟
همانطور که گفته شد! عمو نوروز برای رسیدن به آناهیتا و شروع سال؛ زمین و زمان را راست و ریست کرد و پیش از پیوندشان همه چیز را نونَوار کردند و با هم سال نو را آغاز کردند؛ تا انسان ها از آن، به خوبی بهره ببرند!
ما هم پیش از رسیدن نوروز: خانه تکانی، پاکشویی دل و ذهن، نوسازی، چراغانی و نور اَفشانی می کنیم تا پاسداشتی باشد برای بزرگداشت آنان!
چرا به همدیگر شادیانه ( عیدی ) می دهیم؟
در زمان باستان ( 85 میلیون سال پیش، در پایان دوره کرتاسه ) ، هنگامی که انسان های نخستین؛ به عمو نوروز و آناهیتا پیوندشان را شادباش ( شاباش ) می گفتند و سالگرد آن ها را جشن می گرفتند؛اهورامزدا خواسته هایشان را برآورده و زندگی آن ها را پُر از شادی و خوشی می کرد و به آن ها شادیانه ( عیدی ) می داد!
پس از ایران باستان؛ هنگامی که در دید و بازدید نوروزی، مردم به همدیگر نوروز را شادباش ( شاباش ) می گفتند، از سوی همدیگر و بزرگان، شادیانه ( عیدی ) دریافت می کردند.
( ( هشدار: هدف این شادیانه، برانگیزنده شادی و خوشحالی است؛ پس می تواند هر چیزِ خوشایند و دلپذیری باشد! ) )
چرا آن ها را به شکل پیرمرد و پیر زن نشان می دهند؟
این دو ایزد کهن ( عمو نوروز و آناهیتا ) ، سالیان دیرین ( 4. 5 میلیارد سال! ) است که به همراه دیگر ایزدان باستان، از نوروز پاسداری و جانپاسی می کنند تا هنگامی که فَرَشگرد ( رستاخیز ) برپا شود!
برای همین هست که آن ها را به شکلِ پیرمرد و پیر زن نشان می دهند!
به راستی که هر دوی آن ها از اسطوره های کهن و نیرومند ایران باستان به شمار می روند!
چند نکته ترکیبی ( آمیخته با هم، تنگاتنگ ) و ابهام دار و چگونگی چهارشنبه سوری، نوروز و یلدا ( کریسمس ) :
چهارشنبه سوری، نوروز و یلدا در 4. 5 میلیارد سال پیش بوجود آمده است!
نشانه های سفره هفت سین و دیگر اسطوره ها و حاجی فیروز به 500000 سال پیش می رسد!
زرتشت، در 6000 سال پیش بنیانگذارِ جشن چهارشنبه سوری، نوروز و یلدا در ایران شد!
کوروش و داریوش بزرگ، جشن چهارشنبه سوری و نوروز را در 3000 سال پیش، به همه ی جهان معرفی و آشنا کردند و به کشورهای دیگر جهان هم راه یافت!
در 2000 سال پیش آیین مِهرپرستی ( میتراییسم ) توسط سربازان روم دگرگون گشت و به اروپا راه یافت! ( رجوع شود به یلدا! )
ایرانیان و آریاییان: بخاطر پدید آمدن" زمین و بهار" توسط عمو نوروز و آناهیتا >>> جشن سال نو می گیرند!
اروپاییان و مسیحیان: بخاطر پدید آمدن " نور و روشنایی" توسط مِهر ( میترا ) که نُه ماه پس از نوروز رخ داده است و همزمان با سالروز مسیح است >>> جشن سال نو می گیرند!
برای دیدن سرچشمه های این جُستار، یه نگاهی هم به واژه " نوروز " بیَندازید!

این جُستار، بسیار کلیدی است و سالیان سال هست که داستانِ افسانه ای و اسطوره ای آن؛ به نادرستی به گوش مردم رسانده شده است!
نام آن در اوستا: زَروان، زُوروان - ایزد و فرشته ی گاه، زمان و سال می باشد!
...
[مشاهده متن کامل]

عمو: واژه عربی که از واژه فارسیِ اوستایی " اَودَر" گرفته شده است! -
حکم پدر، جانشین و نماینده ی پدر، به مانند پدر، حق پدری داشتن - رهبر، راهنما، پیشوا، سرپرست، کلانتر، مُرشد، پیر
ویژگی های عمو نوروز و ریشه ی لباس آن:
زُلف و ریش بلند و عصایی سبز در دست >>> نماد سالیان کهن و قدرتمندی آن و نیروهای ماورایی ( شگفت انگیز )
کلاه نَمَدی بنفش، شلوار کتان و گیوه تخت نازک سفید >>> نمادی از پوشاک اصیل و ریشه دار ایرانی
( ( بنفش: نماد پیروزی بر اهریمن؛ مانند: دِرَفش کاویانی که به رنگ بنفش است ) )
لباس سفید >>> نمادی از پاکی و پارسایی، آشتی و دوستی
جلیقه ( نیم تنه ) سبز >>> نماد خرّمی و آبادانی، حاصلخیزی و باروری
شال و کمربند ابریشمی آبی >>> رَهاوَردی از آناهیتا در برابر هَماوَردهای اهریمنی و دشمنان او
طرح هایی از سَرو خمیده ( بُته جِقّه ) ، سُنبُل، گل نیلوفر، ستاره هشت پر ( پنج پر ) بر روی لباس و کلاهَش >>> نمادی از نشان های اسطوره های باستان
در اساطیر ایران باستان:
در 4. 5 میلیارد سال پیش، اهورامزدا پس از این که زمین و آسمان را می آفریند، در پیِ آغاز سال می افتد؛ عمو نوروز ( سال نو ) را می آفریند و از دو ایزد نخستین خود می خواهد که با هم پیمان ببندند و سال نو را شروع کنند و ایزدان مناسب هر روز و نگهبان هر چیزی را بیافرینند!
برای این کار اهورامزدا؛ عشق را در دلِ عمو نوروز ( سال نو ) که مردی جوان و رعنایی است می اندازد و پس از آن عمو نوروز ( سال نو ) عاشق دختری پاکدامن به نام آناهیتا ( مادر زمین، نگهبان آب ها، ننه سرما ) می شود و از او درخواست پیمان زناشویی می کند ولی آناهیتا از او خواهش می کند تا وقتی که زمین را آماده نکرده است با او ازدواج نخواهد کرد!
( ( به مانند ازدواج ایزدان سومری:" اینانا و دوموزی"
و ایزدان آشوری: " ایشتار و تُموز" ) )
از آن روز باز ( پس از آن روز ) ؛ عمو نوروز برای رسیدن به خواسته اش زمین و زمان را به هم می ریزد ( این اصطلاح و کنایه از اینجا آمده است! ) تا زمین را، آماده ورود انسان ها کُنَد و سرانجام در اول فروردین با هم پیمان می بندند و نخستین سال ( بهار ) را بنیان می نهند!
( ( همچنین در سَجِستان ( سیستان ) عمو نوروز را با نام بی بی نوروز ( بی بی گل افروز ) یاد می کنند که همان آناهیتا می باشد! ) )
آناهیتا ( ننه سرما ) پس از هفت ماه بارداری >>> در اول مهر، یکی از نخستین اسطوره هایش؛یعنی، مهِر ( میترا ) را به دنیا می آورد!
در پایان آذر، مِهر ( میترا ) به همراه اساطیر کهنی که در 4. 5 میلیارد سال بوجود آمده بودند.
از جمله: ایزد خورشید، ماه و باد؛ با اهریمن می جنگند و زمین را برای انسان ها روشن و نورانی می کنند ( رجوع شود به یلدا! )
( ( چون ایزدبانو آناهیتا؛در شبی "سرد" و تاریک، مِهر ( میترا ) را به دنیا آورد >>> برای همین به او "ننه سرما" هم می گویند! ) )
فَرزان ( فلسفه ) سین های هفت سین چیست؟
این داستان به پیدایش پس از زمین باز می گردد ( یعنی 500000 سال پیش یا دوران پارینه سنگی زیرین یا کُهَن ) :
پس از آن که سالیان سال طول می کشد که عمو نوروز ( بابا نوروز ) و آناهیتا ( ننه سرما ) زمین را تکامل ( فرگشت! ) و درست کنند؛ در پی دیگر ایزدان می افتند و در 500000 سال پیش ( پارینه سنگی ) ، هفت اسطوره ( هفت قلو ) به هم چسبیده به دنیا می آورند!
( ( هفت عدد وَرجاوند ( مقدس ) است، رجوع شود به آناهیتا! ) )
این هفت اسطوره، زمانی نیروی کافی دارند که با هم باشند!
و بعد از آن تعداد دیگری اسطوره ( فرزند، یار ) و نشانه های سفره هفت سین، یکی پس از دیگری به فراخور نیازمندی آن ها و به مرور زمان به دنیا می آیند و نشانه هایی از خودشان هم در سفره هفت سین قرار می دهند!
هر کدام از این اسطوره ها ( فرزندها، یاران ) نگهبان و نشانه ی چیزی هستند!
( ( ایرانیان باستان بر این باور بودند؛ که هر فرزند " سرباز " اهورامزداست و برای همین هست که به آن هفت "سین" می گوییم! ) )
فَرزان ( فلسفه ) خوراک سبزی پلو با ماهی چیست؟
در روز نوروز همه ی اساطیر ایران گردهم می آیند و خوراکِ سبزی پلو با ماهی می خورند تا چیستی سال نو را بهتر درک کنند!
برخی از پژوهشگران هم می گویند کوکو سبزی می خورند!
توانایی و زورمندی این ایزدان باستان؛ هر ساله در نوروز بازیابی و بازسازی می شود تا در درازنای سال آینده، به جانپاسی و نگهبانی از چیزهایی که رسالتشان از طرف اهورامزدا به آن ها سِپُرده شده بود، بپردازند!
( ( سبزی پلو با ماهی: نشانه پی بردن به رمز و راز و چیستیِ خوشبختی نوروز یا پی بردن به حقیقت و واقعیت برکت نوروز:
سبزی: نماد نوروز - برنج ( پلو ) : نماد برکت و خوشبختی - ماهی: نماد حقیقت و چیستی ) )
( ( به این دلیل کوکو سبزی می خورند تا در سال نو به فراموشی نیُفتند و نگویند: کو. . . کو. . . ؟! ) )
پیشهاد: برای این که وِلخرجی ( ریخت و پاش ) زیادی نکنیم: می توانیم از تُون ماهی به جای ماهی هم استفاده کنیم!
نشانه های "سین" های هفت سین نوروز:
1. سَبزه: مظهری برای جوانه زنی و نو و تازه شدن - نمادی از ایزد تازگی و جوانی و نگهبان باران: تیر ( تیشتَر، تِشتَر )
2. سِرکه: مظهری برای جاودانگی و بی مرگی - نمادی از ایزدبانو جاودانگی و نگهبان گیاهان و رُستنی ها: مرداد
3. سُماق ( از واژه پارسیِ سُماک ) : مظهری برای از بین رفتن شام تیره و طلوع صبح صادق، پایان شب سیه، سپید است! - نمادی از ایزد شب و روز و نگهبان روز و ماه: بهمن
4. سَمَنو: مظهری برای صبر و شکیبایی، آرامش و آسودگی - نمادی از ایزد آرامش و نگهبان صلح و آشتی: رام ( رامَن )
5. سِنجِد: مظهری برای عشق و عاشقی، خوب رفتاری و نیکوکاری - نمادی از ایزدبانو پاداش دهنده کارهای نیک و نگهبان آب: خرداد
6. سیب: مظهری برای راز و رمز عشق، دلدادگی و باروَری - نمادی از ایزدبانو دلدادگی و باروری و نگهبان جنگل و سه پند بزرگان: سِپَندارمَذ
7. سیر: مظهری برای سلامتی و تندرستی - نمادی از ایزد پاکی و نگهبان راستی و درستی: اردیبهشت
یک ابهام ایهام دار در "سبزه" نوروز:
ایرانیان باستان برای زایش هر فرزند، نهالی می کاشتند و از آن مراقبت می کردند؛زیرا، باور داشتند که فرزند همانند نهالِ درخت، زندگی آن ها را جوان، نو و تازه و پُر از شادی و خوشی می کند!
منظور از "سبزه" هفت سین: همان نهال و درختچه ای است که سبز شده و رشد کرده باشد!
امروزه ایرانیان؛ به عنوان نمادی از سبزه، دانه های گیاهان و رُستنی ها را در سینی یا ظرفی کشت می کنند و در سفره هفت سین قرار می دهند!

پیش از اسلام ریش سفیدان زرتشتی به کودکان در جشن نوروز شاباش ( عیدی ) میدادند و از همینرو کودکان به آنان پاپا نوروز میگفتند همین پاپا نوروز پس از اسلام عمو روز خوانده شد.
عمو نوروز داستانی هم دارد که در زیر به کوتاه آورده ایم:
...
[مشاهده متن کامل]

یکی بود، یکی نبود. پیر مردی بود به نام عمو نوروز که هر سال روز آغاز بهار با شال و کلاه گیوه، گیسو و ریش چینو چین واچین راه میوفتاد بسوی دروازه شهر.
بیرون از دروازه شهر پیرزنی زندگی می کرد که دلباخته عمو نوروز بود و روز آغاز هر بهار، سپیده دم پا می شد، خونه تکونی میکرد در خونشو آبو جارو میکرد. سپس هفت جور آرایش میکرد. تن پوش ترمه و تمبون سرخو شلیته پرچین می پوشید و مشک و عنبر به سرو رو و گیسش می زد سپس زیراندازشو را می آورد می انداخت رو ایوان، رو به روی باغچه اش که پر بود از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یک سینی زیبا و پاکیزه سیر، سرکه، سماق، سنجد، سیب، سبزی، و سمنو می چید و در یک سینی دیگه هفت جور میوه خشک میریخت. سپس آتیش گردون را آتش می کرد و می رفت قلیان می آورد می گذاشت دم دستش. اما، سر قلیان آتش نمی گذاشت و همانجا چشمبراه تا عمو نوروز بیاد و قلیونو آتیش کنه و دیدنش براورده بشه. . . همینجور که پیرزنه نشسته بود از خستگی خوابش می بره. . . عمو نوروز می یاد ولی پیره خوابه . . . چُرتِش پاره می شه. . . اَی داد بیداد عمو نوروز اومد ولی اون خواب مونده بود. . . عمو نوروز رفت تا یه سال دیگه؟. . . ای پیری پیری پیری. . . .

بپرس