عمهان

لغت نامه دهخدا

عمهان. [ ع َ م َ ] ( ع مص ) سرگشته گردیدن. دودِله شدن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).عَمه. عَمَه. عُموه. عُموهیة. رجوع به عُموه شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس