عمند
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
عمندبه معنی پیاده شدن وبندشدن هستش زمانهای خیلی دوردوتابرادرا منطقه سرسبزو خوشوهوامنطقه ای ردمیشندکه درآنجاسکونت می کنند که اسم این منطقه سرسبزوخوش وهوارومیگذارندعمندکه به معنی پیاده شدن وبندشدن هستش
به نظربنده چون ازنقطه جغرافیایی خوبی درمنطقه برخورداراست وازنظرامنیت مکانی سیلاب و زلزله درنقطه بسیارمناسبی قرارگرفته به این نام معروف شده.
یعنی بکر و دست نخورده، بخاطر طبیعت زیبای این روستا بهش عمند میگن