عملاق

لغت نامه دهخدا

عملاق. [ ع ِ ] ( ع ص ) آنکه بظرافت فریبد مردم را. ( از منتهی الارب ). کسی که با ظرافت خویش ترا بفریبد. ( از اقرب الموارد ).

عملاق.[ ع ِ ] ( اِخ ) ابن لاوذ. فرزندان او عمالقه هستند که از اقوام باستانی حجاز باشند. رجوع به عمالقة شود.

فرهنگ فارسی

ابن لاوذ فرزندان او عمالقه هستند که از اقوام باستانی حجاز باشند

پیشنهاد کاربران

بپرس