عملا
/~amalan/
مترادف عملا: بالفعل، درعمل
متضاد عملا: اسماً
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
از حیثیت کار و عمل و بطور حقیقت و راستی بطور تجربه و امتحان
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
مترادف ها
واقعا، عملا، در حقیقت، بالفعل، فعلا
عملا
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
کارکردانه
از نگاه کارکردی
از نگاه کارکردی
در رفتار
در کردار
در کنش
در کردار
در کنش
عَمَلاً: ١. در راستیت، به درستی ٢. کمابیش ٣. در رفتار / کردار
جدا، واقعا، به طور حتم
به طور کاربردی
در واقع
در کردار
به راستی