عمل کننده

/~amalkonande/

جدول کلمات

عامل

مترادف ها

operative (اسم)
عامل، کارگر، عمل کننده

operator (اسم)
عامل، متصدی، ماشین چی، ماشین کار، عمل کننده، اپراتور، گرداننده، تلفن چی

functor (اسم)
عمل کننده، انجام دهنده، اجرا کننده

processor (اسم)
تکمیل کننده، عمل کننده، پردازنده، پردازشگر، تمام کننده

فارسی به عربی

مشارک , مشغل , معالج

پیشنهاد کاربران

بپرس