عمرو باهلی

لغت نامه دهخدا

عمرو باهلی. [ ع َ رِ هَِ] ( اِخ ) ابن احمربن عمردبن عامر باهلی ، مکنی به ابوخطاب. شاعر مخضرم ( از شعرای دوره جاهلیت و اسلام ) بود که در حدود نود سال بزیست. وی در غزوات روم شرکت کرد و یکی از چشمانش آسیب دید. سپس به شام رفت و بعد در الجزیرة سکونت گزید. او را مدیحه هایی برای عمر، عثمان ، علی ( ع ) و خالدبن ولید است و یزیدبن معاویه را هجو کرد. عمرو بسال 65 هَ.ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ). رجوع به مآخذ ذیل شود: خزانةالادب بغدادی ج 3 ص 38. الاصابة. سمطاللاَّلی ص 307. آمدی ص 37. مرزبانی ص 214. اغانی ج 8 ص 234.

فرهنگ فارسی

ابن احمر بن عمرد بن عامر باهلی مکنی به ابو خطاب شاعر مخضرم بود که در حدود نود سال بزیست

پیشنهاد کاربران

بپرس