عمرمل

لغت نامه دهخدا

عمرمل. [ ع ُ م َ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خالصه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه. دارای 951 تن سکنه. آب از قنات. محصول آن غلات ، حبوب دیمی و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

پیشنهاد کاربران

عمر نام شخصی میباشدومل به معنای تپه گردنه کوه کم ارتفاع میباشد در زمان پادشاهان ساسانی سفیری از طرف حجاز و عراق کنونی به مرکز حکومت در طاق بستان فعلی میاد و خودش را نماینده حکومت اسلامی و دعوت به اسلام
...
[مشاهده متن کامل]
میکنه که پادشاه وقت دستور میده میگه تا آنجایی که من نبینم پس گردنی بزنید و تا روستای فعلی عمر مل که رد میشه واز گردنه که بالا می ره رها میشه و اسم روستا را عمرمل گذاشتند

بپرس