عمر موحدی

لغت نامه دهخدا

عمر موحدی. [ ع ُ م َ رِ م ُ وَح ْ ح ِ ] ( اِخ ) ابن ابی بکر. رجوع به ابوحفص ( عمربن ابی بکر ) و عمر ( ابن ابی بکربن یحیی بن... ) شود.

عمر موحدی. [ ع ُ م َ رِ م ُ وَح ْ ح ِ ] ( اِخ ) ابن اسحاق بن عبدالمؤمن مؤمنی ، مکنی به ابوحفص و ملقب به مرتضی. دوازدهمین سلطان موحدی در مغرب ( مراکش ). وی ابتدا والی رباطالفتح بود و بسال 646هَ.ق. پس از درگذشت المعتضد برای سلطنت مراکش با وی بیعت شد. و در سال 665 هَ.ق. در شورش پسرعمش الواثق باﷲ به قتل رسید و مراکش به تصرف الواثق درآمد. عمربن اسحاق به تصوف راغب بود و میلی شدید به سماع داشت و او را «ثالث العمرین » لقب داده بودند. ( از الاعلام زرکلی از جذوة الاقتباس ص 284، و تاریخ ابن خلدون ج 6 ص 258، و شذرات الذهب ج 5 ص 32، و الاستقصاء ج 1 ص 205 ). و نیز رجوع به ابوحفص ( عمربن اسحاق... ) شود.

فرهنگ فارسی

ابن اسحاق بن عبدالمومن مومنی مکنی به ابو حفص و ملقب به مرتضی دوازدهمین سلطان موحدی در مغرب

پیشنهاد کاربران

بپرس