عمر ازدی
لغت نامه دهخدا
عمرازدی. [ ع ُ م َ رِ اَ ] ( اِخ ) ابن محمدبن یوسف ازدی ، مکنی به ابوالحسین. قاضی القضاة عهد المقتدر خلیفه عباسی. وی در علم حدیث و فرایض و حساب و ادب دست داشت. و بسال 328 هَ.ق. درگذشت. او راست : 1 - غریب الحدیث. 2 - الفرج بعدالشدة. 3 - مسند. ( از الاعلام زرکلی از بغیةالوعاة ص 364 و المنتظم ج 6 ص 305 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید