( عماقة ) عماقة. [ ع َ ق َ ] ( ع مص ) ژرف شدن. ( از منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( ترجمان البلاغه جرجانی ). ژرف و عمیق شدن. ( ازناظم الاطباء ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || دور شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( ترجمان البلاغه جرجانی ). دور گردیدن. ( ناظم الاطباء ) ( از تاج العروس ). دورتک و دراز گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). عُمق. رجوع به عمق شود.