عماریه

لغت نامه دهخدا

( عماریة ) عماریة. [ ع َ ری ی َ /ع َم ْ ما ی َ ] ( ع اِ ) هودجی که در آن نشینند. ( از اقرب الموارد ). ج ، عماریات : فأخرج رأسه من العماریة و علیه مطرف خزّذووجهین. ( عیون أخبارالرضا ). رجوع به عماری شود.

عماریة. [ ع َم ْ ما ری ی َ] ( اِخ ) نام فرقه ای است از فرق فَطحیّة که آن از فرق شیعه است. و عماریة اصحاب عماربن موسی ساباطی میباشند. ( از خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 260 ).

عماریة. [ ع َم ْ ما ری ی َ ] ( اِخ ) قریه ای است در یمامة ازآن ِ عبداﷲبن دؤل. ( از معجم البلدان یاقوت ) ( از تاج العروس ) ( از متن اللغة ). و مؤلف منتهی الارب آن را به تخفیف یاء ضبط کرده است.

عماریة. [ ] ( اِخ ) نام بطنی است از ذوی منصور، از معقل در مغرب أقصی. ریاست این بطن با فرزندان مظفربن ثابت بن مخلف بن عمران بوده است. ( از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة از تاریخ ابن خلدون ج 6 ص 67 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس