[ویکی اهل البیت] خانواده یاسر از خانواده های اصیل اسلامی است که در آغاز اسلام همگی به دعوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم لبیک گفته و در این راه متحمل شکنجه های شدید شدند و سرانجام یاسر و همسرش سمیه جان خود را در راه آیین توحید و در زیر شکنجه های ابوجهل و همفکران او از دست دادند. عمار فرزند جوان آن دو در سایه شفاعت جوانان مکه و ابراز انزجار صوری از آیین جدید نجات یافت. خداوند این کار عمار را با آیه زیر بی اشکال اعلام کرد و فرمود: «الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان». (نحل: 106) / مگر آن کس که (به گفتن سخن کفر) مجبور گردد، در حالی که قلب او با ایمان آرام است.
وقتی داستان عمار و اظهار کفر او به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گزارش شد آن حضرت فرمود: نه، هرگز.
عمار از سر تاپا سرشار از ایمان است و توحید با گوشت و خون او عجین شده است. در این هنگام عمار فرا رسید، در حالی که به شدت اشک می ریخت. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اشک های او را پاک کرد و یادآور شد که اگر بار دیگر نیز در چنین تنگنایی قرار گرفت اظهار برائت کند.
این تنها آیه ای نیست که درباره این صحابی جانباز فرود آمده، بلکه مفسران نزول دو آیه دیگر را نیز درباره او یادآور شده اند. او پس از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه، ملازم رکاب او شد و در تمام غزوه ها و برخی از سریه ها شرکت جست. پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، با این که خلافت رسمی مورد رضایت او نبود، ولی تا آن جا که همکاری با دستگاه خلافت به نفع اسلام بود از یاری و همکاری با آن دریغ نکرد.
نخستین گامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پس از ورود به مدینه برداشت، بنای مسجد بود. عمار در ساختن آن بیش از همه زحمت می کشید و به تنهایی کار چند نفر را انجام می داد.
صداقت و تعهد او به اسلام سبب شده بود که دیگران او را بیش از تواناییش به کار وادار کنند. روزی عمار شکایت آنان را به حضور پیامبر برد و گفت: این گروه مرا کشتند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در آن هنگام کلام تاریخی خود را گفت که در قلوب همه حاضران نشست، فرمود: «انک لن تموت حتی تقتلک الفئة الباغیة الناکبة عن الحق، یکون آخر زادک من الدنیا شربة لبن ».
تو نمی میری تا وقتی که گروه ستمگر و منحرف از حق تو را بکشد. آخرین توشه تو از دنیا جرعه ای شیر است. این سخن در میان یاران پیامبر منتشر شد و سپس دهان به دهان انتقال یافت و عمار از همان روز در میان مسلمانان مقام موقعیت خاصی پیدا کرد، بالاخص که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم او را به مناسبت هایی می ستود. در نبرد صفین انتشار خبر شرکت عمار در سپاه امام علیه السلام دل های فریب خوردگان سپاه معاویه را لرزاند و برخی را بر آن داشت که در این مورد به تحقیق بپردازند.
وقتی داستان عمار و اظهار کفر او به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گزارش شد آن حضرت فرمود: نه، هرگز.
عمار از سر تاپا سرشار از ایمان است و توحید با گوشت و خون او عجین شده است. در این هنگام عمار فرا رسید، در حالی که به شدت اشک می ریخت. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اشک های او را پاک کرد و یادآور شد که اگر بار دیگر نیز در چنین تنگنایی قرار گرفت اظهار برائت کند.
این تنها آیه ای نیست که درباره این صحابی جانباز فرود آمده، بلکه مفسران نزول دو آیه دیگر را نیز درباره او یادآور شده اند. او پس از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه، ملازم رکاب او شد و در تمام غزوه ها و برخی از سریه ها شرکت جست. پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، با این که خلافت رسمی مورد رضایت او نبود، ولی تا آن جا که همکاری با دستگاه خلافت به نفع اسلام بود از یاری و همکاری با آن دریغ نکرد.
نخستین گامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پس از ورود به مدینه برداشت، بنای مسجد بود. عمار در ساختن آن بیش از همه زحمت می کشید و به تنهایی کار چند نفر را انجام می داد.
صداقت و تعهد او به اسلام سبب شده بود که دیگران او را بیش از تواناییش به کار وادار کنند. روزی عمار شکایت آنان را به حضور پیامبر برد و گفت: این گروه مرا کشتند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در آن هنگام کلام تاریخی خود را گفت که در قلوب همه حاضران نشست، فرمود: «انک لن تموت حتی تقتلک الفئة الباغیة الناکبة عن الحق، یکون آخر زادک من الدنیا شربة لبن ».
تو نمی میری تا وقتی که گروه ستمگر و منحرف از حق تو را بکشد. آخرین توشه تو از دنیا جرعه ای شیر است. این سخن در میان یاران پیامبر منتشر شد و سپس دهان به دهان انتقال یافت و عمار از همان روز در میان مسلمانان مقام موقعیت خاصی پیدا کرد، بالاخص که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم او را به مناسبت هایی می ستود. در نبرد صفین انتشار خبر شرکت عمار در سپاه امام علیه السلام دل های فریب خوردگان سپاه معاویه را لرزاند و برخی را بر آن داشت که در این مورد به تحقیق بپردازند.
wikiahlb: عمار_و_فئه_باغیه