عمار انصاری

لغت نامه دهخدا

عمار انصاری. [ ع َم ْ ما رِ اَ ] ( اِخ ) ابن أوس بن خالدبن عبیدبن امیةبن عامربن خطمه انصاری خطمی. «ذهبی » نام او را عمار و «ابن حجر» آن را عمارة داند. رجوع به عماره انصاری ( ابن اوس بن خالد... ) شود.

عمار انصاری.[ ع َم ْ ما رِ اَ ] ( اِخ ) ابن کعب ( ابی الیسر ) بن عمرو انصاری. «ابن مندة» وی را از صحابه میشمارد، ولی «ابن حجر» این قول را رد میکند. رجوع به الاصابه ابن حجر، قسم اول از حرف عین ، ترجمه شماره 5700 شود.

عمار انصاری. [ ع َم ْ مارِ اَ ] ( اِخ ) ابن معاذبن زرارةبن عمروبن غنم بن عدی بن حارث بن مرةبن ظفر انصاری ظفری ، مکنی به ابونملة. صحابی بود. «ابوالبشر دولابی » نام او را «عمارةبن معاذ» دانسته است ، اما ابن البرقی بر آن است که نام وی «معاذبن زرارة» بوده است. وی با پدرش در غزوه بدر شرکت داشت. و نیز غزوه احد و غزوات پس از آن را دریافت و در عهد خلافت عبدالملک بن مروان درگذشت. در الاصابة احادیثی از او منقول است. رجوع به الاصابة ابن حجر،جزء هفتم ، ترجمه شماره 1156 و ابونملة شود. و در منتهی الارب آمده است که «عمارةبن معاذ» صحابی بود.

فرهنگ فارسی

ابن معاذ بن زراره بن عمرو بن غنم بن عدی بن حارث بن مره بن ظفر انصاری ظفری مکنی به ابو نمله صحابی بود و ابوالبشر دولابی نام او را عماره بن معاذ دانسته است

پیشنهاد کاربران

بپرس