عمادالدین طوسی
لغت نامه دهخدا
بر درگه دوست تحفه جز جان نبری
دردت چو دهند نام درمان نبری
بی درد ز درد عشق نالان گشتی
خاموش ، که عرض دردمندان نبری.
( ازریحانة الادب ج 3 ص 501 از ریاض العارفین ص 200 و اواسط مجالس المؤلفین ).
عمادالدین طوسی. [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ] ( اِخ ) محمدبن علی بن حمزه ٔطوسی مشهدی ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به عمادالدین ومشهور به عماد طوسی و ابن حمزه. از علمای امامیه قرن ششم هَ. ق. رجوع به عماد طوسی و ابن حمزه شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید