ابوکالیجار مرزبان ملقب به عزالملوک، عمادالدین، عماد لِدین ﷲ و عمادالدوله، امیر آل بویه در فارس ( ۱۰۲۴–۱۰۴۸ ) ، کرمان ( ۱۰۲۸–۱۰۴۸ ) و عراق ( ۱۰۴۴–۱۰۴۸ ) بود. وی فرزند ارشد سلطان الدوله دیلمی بود.
پس از او پسرش ابونصر خسروفیروز ملقب به ملک رحیم به تخت نشست.
... [مشاهده متن کامل]
مرگ سلطان الدوله در سال ۱۰۲۴ باعث بحران جانشینی در دولت آل بویه شد. تا اینکه در سال ۱۰۲۷ سپاهیان بغداد برادرش جلال الدوله را به عنوان حاکم برگزیدند. در این میان ابوکالیجار قدرت خود را در فارس تقویت می کرد، اگرچه در سال های اول سلطنتش که خادمی به نام صندل وزارت او را عهده دار بود با قوام الدوله حاکم دیلمی کرمان وارد درگیری شد. مرگ قوام الدوله در سال ۱۰۲۸ به ابوکالیجار اجازه داد تا ولایت کرمان را فتح کند. در سال ۱۰۳۰، جلال الدوله ناوگانی متشکل از ۱۳۰۰ کشتی را به فرماندهی وزیر خود ابوعلی حسن برای گرفتن بصره از ابوکالیجار فرستاد، اما این لشکرکشی با شکست کامل به پایان رسید. ابوعلی حسن به اسارت درآمد، اما به زودی آزاد شد. ابوکالیجار اندکی بعد لشکری به فرماندهی وزیر خود بهرام بن مافنه فرستاد که توانست خوزستان را فتح کند. ابوکالیجار سپس اهواز را پایتخت خود قرار داد.
در سال ۱۰۳۳ غزنویان با هدف برانداختن دولت دیلمیان به کرمان حمله کردند. اما تعهدات مالی تحمیلی آنها بر مردم کرمان، ایشان را قانع کرد که حکومت آل بویه را بر غزنویان ترجیح دهند. در سال بعد بهرام بن مافنه غزنویان را از ولایت کرمان بیرون کرد.
ابوکالیجار همچنین در تلاش برای تسلط بر عراق بود. در حدود ۱۰۳۷ لشکر او به بغداد حمله برد. اگرچه فتح شهر بغداد ممکن نشد اما جلال الدوله او را به سروری خود به رسمیت شناخت. ابوکالیجار پس از این تاریخ از لقب شاهنشاه بر روی سکه های خود استفاده کرد. اما امیر موصل به همراه قبیله عرب بنی اسد به حامیان جلال الدوله پیوستند و دو امیر دیلمی مجبور به سازش شدند. هر دو امیر عنوانی مشابه داشتند و در عمل مستقل از یکدیگر بودند. بدین ترتیب عراق از کنترل ابوکالیجار خارج شد، اگرچه او توانست پسرش را فرماندار بصره کند. در سال ۱۰۴۱/۱۰۴۲ بهرام بن مافنه درگذشت و ذوالسعادت جانشین وی وزیر ابوکالیجار شد.
مرگ جلال الدوله در سال ۱۰۴۴ باعث شد ابوکالیجار عراق را تصاحب کند. با این حال، کنترل او بر منطقه ضعیف باقی ماند. چنان که پایتختش به جای انتقال به بغداد در اهواز باقی ماند. در این بین کاکوییان اصفهان بین دو برادر رقیب درگیر شدند و ابوکالیجار سعی کرد آنها را وادار به تسلیم در برابر قدرت خود کند. اما آنان ترجیح دادند که سلجوقیان را به عنوان سرور خود بشناسند. در همان سال ابوکالیجار دیوارهای شیراز را مستحکم کرد.
پس از او پسرش ابونصر خسروفیروز ملقب به ملک رحیم به تخت نشست.
... [مشاهده متن کامل]
مرگ سلطان الدوله در سال ۱۰۲۴ باعث بحران جانشینی در دولت آل بویه شد. تا اینکه در سال ۱۰۲۷ سپاهیان بغداد برادرش جلال الدوله را به عنوان حاکم برگزیدند. در این میان ابوکالیجار قدرت خود را در فارس تقویت می کرد، اگرچه در سال های اول سلطنتش که خادمی به نام صندل وزارت او را عهده دار بود با قوام الدوله حاکم دیلمی کرمان وارد درگیری شد. مرگ قوام الدوله در سال ۱۰۲۸ به ابوکالیجار اجازه داد تا ولایت کرمان را فتح کند. در سال ۱۰۳۰، جلال الدوله ناوگانی متشکل از ۱۳۰۰ کشتی را به فرماندهی وزیر خود ابوعلی حسن برای گرفتن بصره از ابوکالیجار فرستاد، اما این لشکرکشی با شکست کامل به پایان رسید. ابوعلی حسن به اسارت درآمد، اما به زودی آزاد شد. ابوکالیجار اندکی بعد لشکری به فرماندهی وزیر خود بهرام بن مافنه فرستاد که توانست خوزستان را فتح کند. ابوکالیجار سپس اهواز را پایتخت خود قرار داد.
در سال ۱۰۳۳ غزنویان با هدف برانداختن دولت دیلمیان به کرمان حمله کردند. اما تعهدات مالی تحمیلی آنها بر مردم کرمان، ایشان را قانع کرد که حکومت آل بویه را بر غزنویان ترجیح دهند. در سال بعد بهرام بن مافنه غزنویان را از ولایت کرمان بیرون کرد.
ابوکالیجار همچنین در تلاش برای تسلط بر عراق بود. در حدود ۱۰۳۷ لشکر او به بغداد حمله برد. اگرچه فتح شهر بغداد ممکن نشد اما جلال الدوله او را به سروری خود به رسمیت شناخت. ابوکالیجار پس از این تاریخ از لقب شاهنشاه بر روی سکه های خود استفاده کرد. اما امیر موصل به همراه قبیله عرب بنی اسد به حامیان جلال الدوله پیوستند و دو امیر دیلمی مجبور به سازش شدند. هر دو امیر عنوانی مشابه داشتند و در عمل مستقل از یکدیگر بودند. بدین ترتیب عراق از کنترل ابوکالیجار خارج شد، اگرچه او توانست پسرش را فرماندار بصره کند. در سال ۱۰۴۱/۱۰۴۲ بهرام بن مافنه درگذشت و ذوالسعادت جانشین وی وزیر ابوکالیجار شد.
مرگ جلال الدوله در سال ۱۰۴۴ باعث شد ابوکالیجار عراق را تصاحب کند. با این حال، کنترل او بر منطقه ضعیف باقی ماند. چنان که پایتختش به جای انتقال به بغداد در اهواز باقی ماند. در این بین کاکوییان اصفهان بین دو برادر رقیب درگیر شدند و ابوکالیجار سعی کرد آنها را وادار به تسلیم در برابر قدرت خود کند. اما آنان ترجیح دادند که سلجوقیان را به عنوان سرور خود بشناسند. در همان سال ابوکالیجار دیوارهای شیراز را مستحکم کرد.