عماد قزوینی

لغت نامه دهخدا

عماد قزوینی. [ ع ِ دِ ق َزْ ] ( اِخ )( میر... ). خطاط مشهور ( 961 - 1024 هَ. ق. ). نام اوعمادالملک قزوینی حسنی بود و در خطنویسی به خصوص خطنستعلیق دستی توانا داشت. به همین جهت «خط میر» برای حسن خط مثل بوده است. و برخی خط او را بر خط میر علی تبریزی ترجیح داده اند. در سال 1024 هَ. ق. شاه عباس صفوی وی را متهم به پیروی از مذهب تسنن کرده امربه قتل وی داد و در آخرین شب ماه رجب همین سال در راه حمام وی را به قتل رساندند. و گویند که یکی از تلامذه او به نام ابوتراب خطاط اصفهانی جنازه وی را در دروازه طوقچی دفن کرد. و چون می خواست برای استاد خود مقبره ای بسازد وی را مانع شدند و فرزندان و یاران او را نیز طرد کردند و به قولی آنان به روم پناهنده شدند. خاندان عمادالملک قزوینی همگی را خطی خوش بود و در این فن مهارت داشتند از آن جمله اند: فرزندش میرزا ابراهیم ، دخترش گوهرشاد، نوه اش محمدامین ، دخترزادگانش میر رشید و میر عبدالرزاق و میر یحیی ، دامادش میر محمدعلی که همسر گوهرشاد بود. میرعماد را طبع شعر نیز بود و پاره ای از اشعار او در «امتحان الفضلاء» میرزای سنگلاخ نقل شده است. او راست : آداب المشق ، در طریق نگارش خط نستعلیق. ( از الذریعه ج 9 ص 767 از تذکره نصرآبادی فصل هفتم ص 207 و امتحان الفضلاء ج 1 ص 279 و ج 2 ص 381 و 397 و روز روشن ص 474 و تذکره حسینی ص 213 و تاریخ عالم آرای عباسی ص 895 و روضةالصفویة و نشریه دوستداران کتاب ، سال 1331 هَ. ش. ). و نیز رجوع به فهرست کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار ج 2 ص 2 شود.

عماد قزوینی. [ ع ِ دِ ق َ زْ ] ( اِخ ) زکریابن محمود ( یا محمد )بن محمود انصاری قاضی قزوینی ، مکنی به ابویحیی یا ابوعبداﷲ و ملقب به جمال الدین و عمادالدین یا عمیدالدین و مشهور به عماد قزوینی. از ادبا و فقهای قرن هفتم هَ. ق. رجوع به قزوینی ( زکریابن محمود... ) شود.

فرهنگ فارسی

زکریا ابن محمود بن محمود انصاری قاضی قزوینی مکنی به ابو یحیی یا ابو عبدالله و ملقب به جمال الدین و عماد الدین یا عمید الدین و مشهور به عماد قزوینی

پیشنهاد کاربران

بپرس