اوصاف طره های عمایم بود همه
هر جا که ذکر طره طرار می کنم.
نظام قاری ( دیوان ص 26 ).
- ارباب عمائم ؛ اهل عمائم. مردمی که عمامه بر سر دارند. آخوندها. روحانیان : ارباب عمائم این خبر را
از مُخْبر صادقی شنیدند.
ایرج میرزا.
- اهل عمائم یا اهل العمائم ؛ ارباب عمائم ( عمایم ). مردمی که عمامه بر سر دارند. عمامه داران. دستارداران. اهل دستار. اهل علم. طلاب علوم دینی. مجتهدان و علما. دستاربندان : سرور اهل عمایم ، شمع جمع انجمن
صاحب صاحبقران ، خواجه قوام الدین حسن.
حافظ.
میان اهل عمایم سرآمد است چو تاج چو موزه هرکه در این آستانه کرد عبور.
نظام قاری ( دیوان ص 33 ).
خرد گفت ممدوح اهل العمائم معین البرایا، کفیل المآرب.
نظام قاری ( دیوان ص 29 ).