عماء
لغت نامه دهخدا
عماء. [ ع َم ْ ما] ( ع ص ) دراز و درازقامت. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ): جاریة عماء؛ دختر تام الخلقه درازقامت. ( ناظم الاطباء ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ) ( از متن اللغة ). نخلة عماء؛ خرمابن دراز. ( ناظم الاطباء ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). عمیمة. رجوع به عَمیمة شود. ج ، عُم .
فرهنگ معین
دانشنامه عمومی
عماء (کیهان). عماء ( انگلیسی: Chaos ) ، لایه زیرین و ماده اولیه جهان است، پیش از خلقت.
عماء و نظم، دو نیاز جهان هستی هستند و در نابرابری این دو، جهان ممکن است از بین برود.
عماء ( هاویه ) ، به معنی ( فضای ) نامحدودی است که مقدم بر وجود جهان است.
مثل گفتاری که در بخش اول سفر تکوین آمده است به این مضمون که «زمین خراب و خالی بود و بر سطح زمین تاریکی بود»
گروهی از اسطوره آفرینش، در خصوص آفرینش جهان از نظر بن مایه و دست آویزهای اولیه ای که برای ساخت جهان وجود داشته، چنین گفته اند:
در آغاز فقط خدای آفریننده بود که جهان را از آشوب به نظم درآورده است. [ ۱] [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفعماء و نظم، دو نیاز جهان هستی هستند و در نابرابری این دو، جهان ممکن است از بین برود.
عماء ( هاویه ) ، به معنی ( فضای ) نامحدودی است که مقدم بر وجود جهان است.
مثل گفتاری که در بخش اول سفر تکوین آمده است به این مضمون که «زمین خراب و خالی بود و بر سطح زمین تاریکی بود»
گروهی از اسطوره آفرینش، در خصوص آفرینش جهان از نظر بن مایه و دست آویزهای اولیه ای که برای ساخت جهان وجود داشته، چنین گفته اند:
در آغاز فقط خدای آفریننده بود که جهان را از آشوب به نظم درآورده است. [ ۱] [ ۲]

wiki: عماء (کیهان)
پیشنهاد کاربران
ابر در زبان عِبری با حروف لاتین به شکل anan نوشته میشود، البته بر اساس سایت های آلمانی زبان. حال اگر حرف n را از آخر کلمه بر داریم و آنرا کنار n در وسط بگذاریم به شکل anna در میاید و اگر دو n را به هم
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
پیوند بزنیم و آنرا به حرف m تبدیل کنیم آنگاه به شکل ama در میاید و یکی از شاخه ها یا ساقه های وسطی n ها اضافی خواهد بود که میتواند برداشته شود و به علامت همزه " ء " تبدیل گردد. آنگاه حرف a در اول کلمه میتواند به حرف ع تبدیل شود و a در آخر کلمه بصورت حرف الف نوشته شود و سرانجام به صورت عماء در آید، مثل اَل اَله به الله. پدیده ی ابر در داستان های تَورای قوم یهود نقش بسزائی را بازی کرده است و قبل از تولد پیامبر اسلام در سرزمین حجاز، ادیبان و شاعران و حکیمان و عارفان قوم عرب با آن داستان ها و نقش ابر آشنائی داشته و در آن زمان هم بخش های از تورات و حتا ایوانگلی های چهارگانه ( اناجیل اربعه ) اقوام مسیحی به زبان لاتین ترجمه شده و موجود بوده اند. بهر حال خود من بر این باورم که واژه های مفرد و جمع عِبری و عِبریان در اصل و ریشه و در زبان اقوام فارسی زبان سومر و ایلام به شکل اَبری و اَبریان تلفظ میشده و به خاندان و تبار یا ایل ابراهیم ( آبراهام ) اطلاق میگردیده که ریشه در نام خود وی در دوران کودکی و نوجوانی داشته به شکل اَبرَم ( Abram ) که از دیدگاه و به زبان پدر و مادر فارسی زبان سومری به معنای ابرِ من، یعنی ابرِ سایه - و باران بخش من بوده. قوم یهود پس از بازگشت از مصر بسوی سرزمین کنعان حدود چهل سال در صحرای سینا سرگردان بوده و ابر در طی آن اقامت طولانی مدت بر اساس مندرجات تَورا ( تورات ) نقش های بسیار مهمی را در ارتباط متقابل یَهوَه ملقب به آقا یا سرور دنیا و موسا بازی کرده است. حتا ایسا هم به شنوندگان کلام خود، وعده داده است که در آخر زمان فرزند انسان یعنی خود وی با شکوه و جلال فراوان سوار بر یک ابر مجلل از آسمان روی زمین فرو خواهد آمد. منظور اینکه واژه ی عربی عماء به معنای ابر و اقتباس آن در کلام و حکمت و عرفان دینی در رابطه با فیض های اقدس و مقدس حق تعالی یا الله به احتمال قریب به یقین در پیوند نقش ابر در تَورا و ایوانگلی های چهارگانه قرار دارد. میگویند برای اولین بار آبراهام یا ابراهیم خدا را بصورت آقا یا سرور دنیا خطاب می نموده و نه موسا.