( علیقة ) علیقة. [ ع َ ق َ ]( ع اِ ) کابین زن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || شتر که همراه قوم فرستی تا خواربار آورند. ( منتهی الارب ). شتری که بقصد آوردن خواربار با قومی فرستند در برابر مزد، تا با آن خواربار بیاورند. ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ): علّقت ُ مع فلان علیقة و أرسلت ُ معه علیقة. ( منتهی الارب ) ( تاج العروس ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). ج ، عَلائق. علیقة. [ ع ُل ْ ل َ ق َ ] ( ع اِ ) یک دانه عُلّیق و آن گیاهی است که بر درخت می پیچد. ( از اقرب الموارد ). رجوع به عُلّیق شود.