علیقلی خان

لغت نامه دهخدا

علیقلی خان. [ ع َ ق ُ ] ( اِخ ) ( حاج... )ملقب به سردار اسعد. او فرزند سوم حسینقلی خان ایلخانی بختیاری بود. وی یکی از سران جنبش آزادی خواهی و انقلاب در زمان مشروطیت به شمار می رفت. پدرش در شعبان 1299 هَ. ق. بدست مسعودمیرزا ظل السلطان کشته شد و او پس از مرگ پدر چند سال در زندان به سر برد. پس از رهایی از زندان به تهران آمد و با امین السلطان بستگی پیدا کرد. هنگامی که ناصرالدین شاه به قتل رسید وی در تهران بود و با پنجاه سوار بختیاری و اولاد کرم خان فقط مراقب حفظ جان اتابک بود که پس از درگذشت شاه ، در عمارت گلستان به امر مملکت داری پرداخته بود. در سال 1326 هَ. ق. وی در پاریس می زیست و به یاری عده ای از ایرانیان آنجا اردویی تدارک دید و از راه دریا به ایران بازگشت و در جمادی ثانی 1327 هَ. ق. وارد تهران شد. وی در کابینه محمدولی خان سپهدار اعظم ، وزیر داخله ( کشور ) بود. سردار اسعد در چند سال پایان عمر از بینایی محروم و فلج گردید و در نیمه دوم محرم سال 1336 هَ. ق. درگذشت. او علاوه بر شجاعت ، قلمی رسا داشت و آثار فراوانی از خود به جای گذاشت که از آن جمله است «تاریخ بختیاری ». ( از متن و حواشی کتاب انقلاب ایران ، تألیف ادوارد براون ، ترجمه احمد پژوه ).

علیقلی خان. [ ع َ ق ُ ] ( اِخ ) ابن شاه وردی خان ، والی لر کوچک. وی تا آخر عمر به صورت تبعید در خراسان می زیست و برخی اشعار او را نصرآبادی نقل کرده است. ( از الذریعه ج 9 ص 761 ازتذکره نصرآبادی فصل دوم ص 32 و روز روشن ص 471 ).

فرهنگ فارسی

ابن شاه وردی خان والی لر کوچک وی تا آخر عمر بصورت تبعید در خراسان میزیست و برخی اشعار او را نصر آبادی نقل کرده است، ( ملقب به ) شیر ایران سردار معروف ایرانی در دوره شاه سلیمان صفوی ( اواخر قر. ۱۱ ه. ).

پیشنهاد کاربران

بپرس