لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مونث اعلی حضرت عنوانی و خطابی ملکه و امپراطوریس را عنوان و لقب رسمی ملکه و شهبانو را خواه در زمان سلطنت شوی او و یا سلطنت فرزند یا فرزندان وی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
عُلیاحَضرَت: ١. شهبانو، شاهبانو، شهربانو ٢. شاهدخت ٣. شهبانو، سرورم، سرورِ من، والاگوهر
ملک بانو. [م َ ل ِ ] ( اِ مرکب ) بانوی ملک . شاه بانو : چو گل بودم ملک بانوی سقلاب کنون دژبانوی شیشه ام چو گلاب . نظامی .
والاگوهَر، فَرمَند، سَروَر
علیامخدره . [ ع ُل ْ م ُ خ َدْ دَ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) عنوانی و خطابی زنان را. خطابی احترام آمیز زنی را.
علیاجناب . [ ع ُل ْ ج َ ] ( ص مرکب ) مؤنث عالی جناب . عنوانی و خطابی بزرگ داشت زنی را. از القاب و عناوین زنان . خطابی تفخیم آمیز زنان را.
حضرت علیه