علی کاشانی
لغت نامه دهخدا
علی کاشانی. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) ابن خواجه میراحمد محتشم کاشانی. رجوع به علی محتشم شود.
علی کاشانی. [ ع َی ِ ] ( اِخ ) ابن قاسم کاشانی کاتب. مکنی به ابوالحسن. وی از نویسندگان مبرز بود و او را برخی از نامه ها است که در معجم الادباء نقل شده است. رجوع به معجم الادباء چ قاهره ج 14 ص 99 و چ مارگلیوث ج 5 ص 295 شود.
علی کاشانی. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ )ابن کمال الدین حسین کاشانی. ملقب به غیاث الدین. رجوع به غیاث الدین ( علی بن کمال الدین حسین کاشانی ) شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید