علی هندی

لغت نامه دهخدا

علی هندی. [ ع َ ی ِ هَِ ] ( اِخ ) وی در مکه مجاور گشت و در سال 952 هَ. ق. در قید حیات بود.او راست : 1- ترتیب الجامع الصغیر علی ابواب الفقه. 2- مختصر النهایه ابن اثیر. ( از معجم المؤلفین ).

علی هندی. [ ع َ ی ِ هَِ ] ( اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن اسماعیل مهائمی دکنی هندی حنفی. ملقب به علاءالدین. رجوع به علی مهائمی شود.

علی هندی. [ ع َ ی ِ هَِ ] ( اِخ ) ابن حسام الدین بن عبدالملک جونفوری هندی. مشهور به متقی و ملقب به علاءالدین. رجوع به علی متقی شود.

علی هندی. [ ع َ ی ِ هَِ ] ( اِخ ) ابن حسام الدین اکبرآبادی هندی مشهور به آرزو و ملقب به سراج الدین. رجوع به آرزو و علی شاه ( ابن حسام الدین... ) شود.

علی هندی. [ ع َ ی ِ هَِ ] ( اِخ ) ابن دلدارعلی لکهنویی هندی. رجوع به علی لکهنویی شود.

علی هندی. [ ع َ ی ِ هَِ ] ( اِخ ) ( علیرضا... ) ابن طالب هندی پیشاوری. رجوع به علیرضا ( ابن طالب... ) شود.

علی هندی. [ ع َ ی ِ هَِ ] ( اِخ ) ابن نوح حسینی واسطی بلگرامی هندی حنفی مشهور به غلامعلی آزاد. رجوع به غلامعلی آزاد شود.

علی هندی. [ ع َ ی ِ هَِ ] ( اِخ ) اکبرآبادی هندی. ملقب به شرف الدین و متخلص به پیام. شاعربود و در حدود سال 1150 هَ. ق. در گذشت. او را در حدود هفت هزار بیت شعر است. ( از الذریعه ج 9 ص 751 ).

فرهنگ فارسی

اکبر آبادی هندی ملقب به شرف الدین و متخلص به پیام شاعر بود و در سال ۱۱۵٠ قمری درگذشت

پیشنهاد کاربران

بپرس