علی مراد داوودی ( متولد ۱۳۰۰ در خلخال آذربایجان؛ در ۱۹ نوامبر ۱۹۷۹ مطابق ۲۰ آبان ۱۳۵۸ در تهران ربوده شده ) ، وی نویسنده بیش از ۹۰ نوشتار، استاد فلسفه، مترجم، پژوهشگر و نویسنده ایرانی حوزه فلسفه و علوم تربیتی بود. علی مراد داوودی نخستین فارغ التحصیل دکتری فلسفه از دانشگاه های ایران بود. او همچنین منشی محفل ملی بهائیان ایران ( شورای اداره امور جامعه بهائی در سطح ملی ) و استاد فلسفه دانشگاه تهران بود. او در سال ۱۳۵۸ ربوده شد و دیگر خبری از او در دست نیست. تسلط داوودی بر فلسفهٔ یونان، اسلامی و تاریخ ادیان موجب برجسته شدن او شده بود.
... [مشاهده متن کامل]
دکتر علی مراد داوودی در سال 1300 شمسی، در خلخال آذربایجان متولد شد و دوران نوجوانیش را در تبریز گذراند. در همان دوران بود که خانواده داوودی به آیین بهائی ایمان آوردند. بر عکس هم سن و سالانش بیشتر زمان نوجوانی اش را صرف مطالعه و تحقیق می کرد.
او بعد از درگذشت پدرش در 18 سالگی راهی تهران شد و پس از گذراندن چهار سال از دانشکده ادبیات فارغ التحصیل شد و در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد و در همان دوران تدریسِ ادبیات در زنجان با ملکه آفاق ایران پور ازدواج کرد و صاحب ۳ فرزند شد.
داوودی پس از اخذ درجه کارشناسی در رشته فلسفه به کار دبیری در دبیرستان ها پرداخت. دکترای فلسفه و علوم تربیتی از دانشگاه تهران گرفت و پس از اخذ دکترا در سمت استادی در دانشگاه تهران مشغول شد. رسالۀ دکترای او ترجمه ای بوده است همراه با مقدمه و تعلیقات از کتاب نفس اثر ارسطو. این کتاب در دانشگاه تهران به طبع رسید. اثر مهم دکتر داوودی پس از آنکه از وزارت آموزش و پرورش به دانشگاه منتقل شد، ترجمه دو مجلد از «تاریخ مفصل فلسفه» اثر امیل بریه بود که به فلسفه اهل باستان مربوط می شد.
دکتر داوودی در ۲۰ آبان ۱۳۵۸ طبق معمول هر روز بعدازظهر، به پارک لاله تهران رفت تا ساعتی قدم بزند ولی هیچ گاه بازنگشت. مرجان داوودی، دختر او که آن زمان هیجده سال داشت می گوید: «با تعدادی از دوستان ایشان به پارک رفتیم تا تحقیق کنیم و ببینیم کجا هستند. نگهبان پارک توضیح داد که یک جیپ آمد و او را به زور داخل ماشین کرد. ما حدس زدیم که این جیپ باید دولتی باشد، زیرا هر ماشینی اجازه ورود به پارک را نداشت. وقتی چند ساعت بعد دوستانش دوباره سراغ نگهبان پارک رفتند او همه چیز را تکذیب کرد. » این اتفاق در زمانی افتاد که تعدادی از بهائیان اعدام و تعداد قابل توجهی همچون علی مراد داوودی ربوده شد و از سرنوشت آنها تا الان خبری در دست نیست. اظهار بی اطلاعی مسئولان حکومتی به شایعات دربارهٔ سرنوشت ناپدیدشدگان دامن می زد. مرجان می گوید: «تقریباً به تمام ارگان های مسئول مراجعه کردیم. هیچ کدام پاسخگو نبودند و تکذیب می کردند که دولت دست اندرکار باشد. ما تا مدت ها امیدوارم بودیم که پیدایش کنیم ولی حدس می زدیم مثل خیلی ها در آن زمان تحت فشار و شکنجه است تا عقیده اش را انکار کند یا تقصیری بر گردن بگیرد. این گمانه زنی ها و بی خبری ها خیلی برای ما آزار دهنده بود. »
... [مشاهده متن کامل]
دکتر علی مراد داوودی در سال 1300 شمسی، در خلخال آذربایجان متولد شد و دوران نوجوانیش را در تبریز گذراند. در همان دوران بود که خانواده داوودی به آیین بهائی ایمان آوردند. بر عکس هم سن و سالانش بیشتر زمان نوجوانی اش را صرف مطالعه و تحقیق می کرد.
او بعد از درگذشت پدرش در 18 سالگی راهی تهران شد و پس از گذراندن چهار سال از دانشکده ادبیات فارغ التحصیل شد و در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد و در همان دوران تدریسِ ادبیات در زنجان با ملکه آفاق ایران پور ازدواج کرد و صاحب ۳ فرزند شد.
داوودی پس از اخذ درجه کارشناسی در رشته فلسفه به کار دبیری در دبیرستان ها پرداخت. دکترای فلسفه و علوم تربیتی از دانشگاه تهران گرفت و پس از اخذ دکترا در سمت استادی در دانشگاه تهران مشغول شد. رسالۀ دکترای او ترجمه ای بوده است همراه با مقدمه و تعلیقات از کتاب نفس اثر ارسطو. این کتاب در دانشگاه تهران به طبع رسید. اثر مهم دکتر داوودی پس از آنکه از وزارت آموزش و پرورش به دانشگاه منتقل شد، ترجمه دو مجلد از «تاریخ مفصل فلسفه» اثر امیل بریه بود که به فلسفه اهل باستان مربوط می شد.
دکتر داوودی در ۲۰ آبان ۱۳۵۸ طبق معمول هر روز بعدازظهر، به پارک لاله تهران رفت تا ساعتی قدم بزند ولی هیچ گاه بازنگشت. مرجان داوودی، دختر او که آن زمان هیجده سال داشت می گوید: «با تعدادی از دوستان ایشان به پارک رفتیم تا تحقیق کنیم و ببینیم کجا هستند. نگهبان پارک توضیح داد که یک جیپ آمد و او را به زور داخل ماشین کرد. ما حدس زدیم که این جیپ باید دولتی باشد، زیرا هر ماشینی اجازه ورود به پارک را نداشت. وقتی چند ساعت بعد دوستانش دوباره سراغ نگهبان پارک رفتند او همه چیز را تکذیب کرد. » این اتفاق در زمانی افتاد که تعدادی از بهائیان اعدام و تعداد قابل توجهی همچون علی مراد داوودی ربوده شد و از سرنوشت آنها تا الان خبری در دست نیست. اظهار بی اطلاعی مسئولان حکومتی به شایعات دربارهٔ سرنوشت ناپدیدشدگان دامن می زد. مرجان می گوید: «تقریباً به تمام ارگان های مسئول مراجعه کردیم. هیچ کدام پاسخگو نبودند و تکذیب می کردند که دولت دست اندرکار باشد. ما تا مدت ها امیدوارم بودیم که پیدایش کنیم ولی حدس می زدیم مثل خیلی ها در آن زمان تحت فشار و شکنجه است تا عقیده اش را انکار کند یا تقصیری بر گردن بگیرد. این گمانه زنی ها و بی خبری ها خیلی برای ما آزار دهنده بود. »