علی قادری
لغت نامه دهخدا
علی قادری. [ ع َ ی ِدِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن احمدبن عمادالدین قادری حموی. ملقب به علاءالدین. رجوع به علی حموی شود.
علی قادری. [ ع َ ی ِ دِ ] ( اِخ ) ابن یحیی بن احمدبن علی بن احمدبن قاسم گیلانی قادری حموی. رجوع به علی گیلانی شود.
علی قادری. [ ع َ ی ِ دِ ] ( اِخ ) باقانی دمشقی. ملقب به نورالدین. وی فقیه بود و نزد بهنسی تحصیل علم کرد و برای ادای فریضه به حجاز رفت. و در سال 990 هَ. ق. در قید حیات بود. او راست : شرح ملتقی الابحر فی فروع الفقه الحنفی. ( از کشف الظنون ص 1814 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید