علی عقیلی

لغت نامه دهخدا

علی عقیلی. [ ع َ ی ِ ع َ ] ( اِخ ) ابن حسین بن حیدرةبن محمدبن عبداﷲبن محمد مکنی به ابوالحسن. وی شاعر و از فرزندان عقیل بن ابی طالب و ساکن «فسطاط» در قاهره بود. وی نه به خدمت سلطان درآمد و نه کسی را مدح گفت ، بلکه زندگی او مانند زندگی امرا و رؤسا و ملاکان بود. و در حدود سال 450 هَ. ق. درگذشت. او را دیوان شعری است. ( از معجم المؤلفین ). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است : ایضاح المکنون ج 1 ص 519. اعلام زرکلی ج 5 ص 89.اعیان الشیعة ج 41 ص 75. فهرس المخطوطات المصوره سید ج 1 ص 450. هدیة العارفین ج 1 ص 712. مقدمه دیوان شریف عقیلی از زکی محاسنی. الوافی صفدی ج 12 ص 48.

علی عقیلی. [ ع َ ی ِ ع ُ ق َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن عبدالباقی بن ابی جراده عقیلی انطاکی. مکنی به ابوالحسن. وی اهل حلب بود و در باب انطاکیه سکونت داشت. مردی خردمند و صاحب فضایل و اخلاق پسندیده بود. در ادب و لغت و حساب و نجوم دستی توانا داشت و خط او نیکو بود. وی در محرم سال 461 هَ. ق. در حلب متولد شد و در سال 517 هَ. ق. ببغداد وارد شد. و در سال پانصد و چهل و اندی درگذشت. ( از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 244 و چ قاهره ج 14 ص 5 ).

علی عقیلی. [ ع َ ی ِ ع ُ ق َ ] ( اِخ ) ابن مسلم. هفتمین و آخرین تن از حکام بنی عقیل بود و از سال 486 تا 489 هَ. ق. بر قسمتی از عراق عرب و موصل حکومت کرد و در این سال سلسله آنها توسط سلاجقه منقرض گردید ( از طبقات سلاطین اسلام ص 106 ) ( از معجم الانساب زامباور ص 205 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس