علی طرابلسی
لغت نامه دهخدا
علی طرابلسی. [ ع َ ی ِ طَ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن مخلوف طرابلسی مغربی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن مخلوف. مورخ بود و در سال 522 هَ. ق. درگذشت. او راست : مفاخرالاسلام و مبانی الاحکام فی اخبارالنبی ( ص ). ( از معجم المؤلفین از هدیة العارفین بغدادی ج 1 ص 696 و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 521 ).
علی طرابلسی. [ع َ ی ِ طَ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) ابن محمدبن منتصر طرابلسی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن منتصر. عالم فرایض و ریاضی دان بود، در سال 348 هَ. ق. در طرابلس غرب متولد شد و در آنجا اقامت کرد. سپس به حج رفت و پس ازبازگشت به «غنیمة» از قرای «مسلاته » رفت و در سال 432 هَ. ق. در آنجا درگذشت. او راست : الکافی فی الفرائض. ( از معجم المؤلفین از الاعلام زرکلی ج 5 ص 146 ).
علی طرابلسی. [ ع َ ی ِطَ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) ابن محمدبن ناصرالدین. امام جامع اموی دمشق. رجوع به علاءالدین ( ابن ناصرالدین ) شود.
علی طرابلسی. [ ع َی ِ طَ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) ابن مصطفی بن ابی اللطف طرابلسی حنفی. مشهور به ابن کرامة. وی ادیب و شاعر بود و در سال 1162 هَ. ق. درگذشت. او را رساله و اشعاری است.( از معجم المؤلفین از سلک الدرر مرادی ج 3 ص 232 ).
علی طرابلسی. [ ع َ ی ِ طَ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) ابن ناصرالدین بن احمد طرابلسی دمشقی حنفی. وی مدتی عهده دار توقیت در جامع اموی دمشق بوده است. او راست : نزهةالعامل بالربع الکامل ، که در سال 998 هَ. ق. آن را تألیف کرده است. ( از معجم المؤلفین از فهرس المؤلفین بالظاهریة ).
علی طرابلسی. [ ع َ ی ِ طَ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) ابن یاسین طرابلسی. ملقب به نورالدین. شیخ و قاضی القضات حنفی های مصر. وی در عهد سلطان سلیم ثانی از مقام قضاوت خویش اکراه پیدا کرد و سلطان یکی از قضات ترک را به جای وی برگزید. این قاضی جدید نزد سلطان سلیم از وی بدگویی کرد و سلطان سلیم به قتل یا تبعید او فرمان داد ولی این فرمان یک روز پس از مرگ طبیعیش رسید. اودر سال 942 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی از الکواکب السائرة ج 3 ص 212 و شذرات الذهب ج 8 ص 248 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید