علی طبری

لغت نامه دهخدا

علی طبری. [ع َ ی ِ طَ ب َ ] ( اِخ ) ابن سهل بن ربن طبری. مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن ربن و علی ( ابن سهل... ) شود.

علی طبری. [ ع َ ی ِ طَ ب َ ] ( اِخ ) ابن عبدالقادربن محمدبن محمدبن یحیی بن مجدالدین طبری حسینی شافعی مکی. مورخ بود و در سال 1070 هَ. ق. در مکه درگذشت. او راست : 1- الارج المسکی و التاریخ المکی فی اخبار البلد الامین و تراجم الملوک و الخلفاء. 2- الاقوال المعلمة فی وقوع الکعبة المعظمة. 3- تحفةالکرام باخبار عمارة السقف والباب من البیت الحرام. 4-شن الغارة علی مانع نصب الستارة. 5- منظومه ای بنام شرح الصدور و تنویرالقلوب. ( از معجم المؤلفین به نقل از خلاصة الاثر محیی ج 3 ص 161 و هدیة العارفین بغدادی ج 1 ص 759 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 57 و... ).

علی طبری. [ ع َ ی ِ طَ ب َ ] ( اِخ ) ابن قاسم طبری. ادیب بود و در حدود سال 683 هَ. ق. درگذشت. او راست : شرح لامیةالعجم طغرائی ، که آن را «حل المبهم و المعجم فی شرح لامیةالعجم » نامیده است. ( ازمعجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1538 ).

علی طبری. [ ع َ ی ِ طَ ب َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن مهدی طبری اشعری. مکنی به ابوالحسن. محدث و فقیه ومفسر و اخباری بود، و در سال 324 هَ. ق. در قید حیات بوده است. وی در بصره نزد ابوالحسن اشعری تحصیل کرد و در حدود سال 380 هَ. ق. درگذشت. او راست : مشکلات الاحادیث الواردة. ( از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 190 و طبقات الشافعیه سبکی ج 2 ص 312 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس