علی صائغ
لغت نامه دهخدا
علی صائغ. [ ع َ ی ِ ءِ ] ( اِخ ) ابن عیسی صائغ رامهرمزی نحوی شاعر. مکنی به ابوالحسن. وی در نحو و لغت وادب دستی توانا داشت ، و استاد ابوهاشم بن ابی علی جبائی بود. صائغ در سال 312 هَ. ق. کشته شد. ( از معجم الادباء چ قاهره ج 14 ص 65 و چ مارگلیوث ج 5 ص 275 ).
علی صائغ. [ ع َ ی ِ ءِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن سهل صائغ دینوری. مکنی به ابوالحسن. وی از بزرگان مشایخ تصوف در اواخر قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم بود. مولد و منشاء وی در دینور بود و زمان المقتدر باللّه عباسی را دریافت. او نزد شیخ ابوجعفر صیدلانی تلمذ کرد و خود استاد شیخ ابوالحسین قرافی و ابراهیم برقی و ابوعثمان مغربی بود. وی در اواخر عمر به مصر رفت و در سال 331هَ. ق. در آنجا درگذشت. او را کرامات بسیاری است که یکی از آنها در صفةالصفوة منقول است. ( از نامه دانشوران ج 3 ص 31 ) ( صفةالصفوه ابن جوزی ج 4 ص 60 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید