علی زرنگار نویسنده تئاتر و سینما، کارگردان، عکاس، شاعر، مدرس فیلمنامه نویسی ست. او تحصیلات دانشگاهی خود را در مقطع کارشناسی در رشته کارگردانی سینما در دانشگاه هنر تهران و در مقطع کارشناسی ارشد در رشته ادبیات نمایشی در دانشگاه تربیت مدرس تهران گذرانده است. زرنگار از اعضای رسمی کانون نمایشنامه نویسان و همچنین کانون فیلمنامه نویسان ایران می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
علی زرنگار در تاریخ نهم دیماه سال هزار و چهارصد در واکنش به حذف فیلم علت مرگ: نامعلوم از فیلمهای انتخابی چهلمین جشنواره فیلم فجر ( علی رغم پذیرفته شدن توسط هیئت انتخاب جشنواره فجر ) متن زیر را در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرد:
«سینما تاریخ نگاریِ اجتماعی ست. فیلمِ اجتماعی، روایتگرِ روزگاری ست که بر مردمان می رود. و «علت مرگ: نامعلوم» یک فیلمِ اجتماعی ست که وفادارانه به واقعیت می پردازد. آنچه شما را وادار کرده است که علی رغمِ رایِ شش به یکِ هیئت انتخاب، آن را کنار بگذارید، همین واقعیتِ فاش و آشکاری ست که هر روزه مردمان با آن دست به گریبانند. رازِ مگویِ شما سال هاست که دهان به دهانِ هر که در این جامعه نفس کشیده، گشته است. روی سخنم با شماست که به خودتان حق می دهید رویِ رای هیئت انتخاب خط بکشید و با نگاه واپس گرای کژ و ناموزونتان آن را به هیچ بیانگارید. روی سخنم با شماست، «شما» یعنی کسانی که همیشه سویِ دیگر ما ایستاده اید و در زمینِ دیگری به جز فرهنگ، به بازی حذف و جرح و ابطالتان پرداختید. روی سخنم با شماست؛ شمایی که سینما را مِلکِ شخصیِ خود می دانید و اختیارِ دست بردن در لیستِ نهایی هیئت انتخاب را دارید، تا هروقت که لازم باشد بیایید و دلواپسانه فیلمی را از لیستِ نهایی خارج کنید. دارم از سینما حرف می زنم. با شما دارم از سینما حرف می زنم، بیهوده است اما دارم از زحمتِ بسیار حرف می زنم. این خشم و اندوهم کمتر به خاطرِ خودم و بیشتر به خاطرِ عواملی ست که دلسوزانه پابه پایم آمدند تا سرآخر آن فیلمی که آرزو داشتیم به انجام برسد. دارم از سینما حرف می زنم؛ سینمایی که آن را نه با هزینهٔ ارگان های دولتی ساختم و نه با پول های کثیفِ سرگردان، بلکه با خونِ دلی که تاوان آن را با توانی که دیگر برایم نمانده دارم پس می دهم. آنان که در این مسیر، کنارم بودند می دانند از چه روزهایی دارم حرف می زنم. به حقیقت و راستیِ این سخن، هیاتِ انتخاب می تواند گواهی دهد. ای کاش هیاتِ انتخاب، لیستِ انتخابی خود را آشکار می کرد تا تفاوت میانِ انتخاب و انتصاب مشخص گردد. این فیلم با اکثریتِ آراء، جزوِ منتخبین حضور در چهلمین جشنوارهٔ فیلم فجر بوده است که در لحظاتِ آخر از لیست، کنار گذاشته شد. من برای فیلمم چانه نمی زنم. دارم از اعتبارِ جشنواره حرف می زنم، از تراکمِ اندیشه های ناهمگون که در مواجهه با هم بارور می شوند و شما در این نسل افکنی اندیشه، درختِ فرهنگ را به سترونی می کشانید. حقیقت پنهان نمی ماند. فرهنگ راه خود را باز می کند. هیچ واژه ای در قفس نخواهد ماند و معنایی پنهان در آستینِ هیچ هنرمندی. قلم در دستِ من است. و کاغذهای کاهیِ منتظر که بر آنها می نویسم. از آنچه که بر ما می رود سخن خواهم گفت. از مردمِ روزگارِ خویش، بیشتر، وفادارانه تر، چنانچه تا به امروز نوشته ام. پس این قصه ادامه خواهد داشت، این قصه با تمام توانم ادامه خواهد داشت… که رنجِ کوه بریدن نصیبِ فرهاد است. »
... [مشاهده متن کامل]
علی زرنگار در تاریخ نهم دیماه سال هزار و چهارصد در واکنش به حذف فیلم علت مرگ: نامعلوم از فیلمهای انتخابی چهلمین جشنواره فیلم فجر ( علی رغم پذیرفته شدن توسط هیئت انتخاب جشنواره فجر ) متن زیر را در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرد:
«سینما تاریخ نگاریِ اجتماعی ست. فیلمِ اجتماعی، روایتگرِ روزگاری ست که بر مردمان می رود. و «علت مرگ: نامعلوم» یک فیلمِ اجتماعی ست که وفادارانه به واقعیت می پردازد. آنچه شما را وادار کرده است که علی رغمِ رایِ شش به یکِ هیئت انتخاب، آن را کنار بگذارید، همین واقعیتِ فاش و آشکاری ست که هر روزه مردمان با آن دست به گریبانند. رازِ مگویِ شما سال هاست که دهان به دهانِ هر که در این جامعه نفس کشیده، گشته است. روی سخنم با شماست که به خودتان حق می دهید رویِ رای هیئت انتخاب خط بکشید و با نگاه واپس گرای کژ و ناموزونتان آن را به هیچ بیانگارید. روی سخنم با شماست، «شما» یعنی کسانی که همیشه سویِ دیگر ما ایستاده اید و در زمینِ دیگری به جز فرهنگ، به بازی حذف و جرح و ابطالتان پرداختید. روی سخنم با شماست؛ شمایی که سینما را مِلکِ شخصیِ خود می دانید و اختیارِ دست بردن در لیستِ نهایی هیئت انتخاب را دارید، تا هروقت که لازم باشد بیایید و دلواپسانه فیلمی را از لیستِ نهایی خارج کنید. دارم از سینما حرف می زنم. با شما دارم از سینما حرف می زنم، بیهوده است اما دارم از زحمتِ بسیار حرف می زنم. این خشم و اندوهم کمتر به خاطرِ خودم و بیشتر به خاطرِ عواملی ست که دلسوزانه پابه پایم آمدند تا سرآخر آن فیلمی که آرزو داشتیم به انجام برسد. دارم از سینما حرف می زنم؛ سینمایی که آن را نه با هزینهٔ ارگان های دولتی ساختم و نه با پول های کثیفِ سرگردان، بلکه با خونِ دلی که تاوان آن را با توانی که دیگر برایم نمانده دارم پس می دهم. آنان که در این مسیر، کنارم بودند می دانند از چه روزهایی دارم حرف می زنم. به حقیقت و راستیِ این سخن، هیاتِ انتخاب می تواند گواهی دهد. ای کاش هیاتِ انتخاب، لیستِ انتخابی خود را آشکار می کرد تا تفاوت میانِ انتخاب و انتصاب مشخص گردد. این فیلم با اکثریتِ آراء، جزوِ منتخبین حضور در چهلمین جشنوارهٔ فیلم فجر بوده است که در لحظاتِ آخر از لیست، کنار گذاشته شد. من برای فیلمم چانه نمی زنم. دارم از اعتبارِ جشنواره حرف می زنم، از تراکمِ اندیشه های ناهمگون که در مواجهه با هم بارور می شوند و شما در این نسل افکنی اندیشه، درختِ فرهنگ را به سترونی می کشانید. حقیقت پنهان نمی ماند. فرهنگ راه خود را باز می کند. هیچ واژه ای در قفس نخواهد ماند و معنایی پنهان در آستینِ هیچ هنرمندی. قلم در دستِ من است. و کاغذهای کاهیِ منتظر که بر آنها می نویسم. از آنچه که بر ما می رود سخن خواهم گفت. از مردمِ روزگارِ خویش، بیشتر، وفادارانه تر، چنانچه تا به امروز نوشته ام. پس این قصه ادامه خواهد داشت، این قصه با تمام توانم ادامه خواهد داشت… که رنجِ کوه بریدن نصیبِ فرهاد است. »